شعر - عروج
پنجشنبه, ۴ آبان ۱۳۸۵، ۱۱:۰۶ ق.ظ
گل شهد است در مجنون همی جوشد زمین خون
ز شهد هر عسل برتر شهیدان خم کارون
در این خمدان که خون رنگ است کمان عشق پر رنگ است
نه سکر آرد ، نه سر مستی نه جان را می کند محزون
شهیدان سلک عیارند به طوفان کلک سیارند
نمی ریزند بر دریا ز موج اشترانِ دون
نیاندازید کفاره ز فوج نفس عماره
شهیدان بی نیازانند همی صاحبتر از قارون
شهیدان وطن دُردند به ته کاسه شفا باشد
شفا یابید و سر نوشید همه تبدار و جان افسون
شاعر مطلب ارسالی از میثاق بنی مهد
20 اردیبهشت 1385 خورشیدی، شب شعر(سلاچنگ)
۸۵/۰۸/۰۴
دوستت دارم دوست ! هماره سر بلند و بهروز باشی....
پاینده باد ایران . پاینده باد عشق ...عزتتان افزون . میثاق