اجتماعی ـ هفته بسیج
این روز ها مصادف است با هفته بسیج و برنامه های زیادی هم در جهت بزرگداشت این هفته از طرف نهادهای لشکری و کشوری تدارک دیده شده است. اما امروز داشتم در خیابان مطهری رشت قدم می زدم ، رنگ و بویی از بسیج و بسیجی در آن نیافتم، خبر از همه چیز بود جز بسیج.
شاید من با دید بد نگاه می کردم، اما وقتی به خانه برگشتم با خود فکر می کردم و به این رسیدم که حقیقتاً بویی ازفرهنگ بسیج و بسیجی در خیابان ها احساس نمی کردم.
بسیاری از دختران شهر من همه با وضعیت نا مناسب در خیابان ها جولان می دهند! آنان هم که از این وضع ناراضی اند در خانه ها محبوس هستند تا مبادا ... .
بسیاری از پسران شهر من هنوز نمی دانند که چرا از اول آذر تا هفتم آذر را هفته بسیج نام نهاده اند! بماند که خیلی ها نمی دانند که، اصلاً هفته بسیج است!
حالا مسئولین دل خوش کنند که در روز اول هفته بسیج هفت برنامه اجراییداشتیم! در روز دوم هشت برنامه و در روز سوم ... و تنها چیزی که اصلاً مهم نیست اینست که این برنامه ها چه میزان تأثیرگذار بوده. همه کارها فقط و فقط برای ارائه آمار به مراجع بالاتر انجام می شود. اگر مسئولین می گویند اشتباه می کنم امتحان کنند. کافی است در سال آینده اعلام کنند که بازرس برای بازدید از فعالیت ها به شهرستان ها سرکشی نمی کند، آن وقت ببینید چند درصد ابلاغیات هفته بسیج اجرا می شود.
راستی چرا این گونه بود خیابان های امروز شهر من؟ این سوالی بود که قبل از فکر کردن به آن مانند امواج دریا در یک روز طوفانی در ذهنم موج می زد، اما امشب بعد از فکر کردن به جواب رسیدم ؛ دلیل این همه دوری مردم از این همه کار اینست که کارها ریشه ای انجام نمی شود نیاز جوانان درک نمی شود. بخدا قسم اگر جوانان ما بدانند که بسیج یعنی چه دیگر نیاز به این همه کار که بجز هزینه چیز دیگری ندارد نیست. باید به جای تبلیغات خیالی، حقیقت بسیج را به جوان فهماند. بجای آنکه بسیج را خوب تفسیر کنیم بیاییم معنای واقعی بسیج را به جوان جویای حقیقت بفهمانیم.
چرا دیگر یک بسیجی آن اقتدار همراه با خضوع را به یاد مردم شهر من نمی آورد؟ این سوالی است که من از یک مسئول در جامعه می پرسم، حال هرکس می خواهد باشد؛ رئیس جمهور، وزیر، استاندار، فرماندار، مدیر، فرمانده نیروی مقاومت و یا مسئولین فرهنگی. یک نمونه از کشوری و یکی هم از لشکری مثال می زنم:
استانداری که در فلان ساختمان شیشه ای کار می کند چگونه فرهنگ بسیجی را به من جوان توضیح می دهد! جالب اینکه داعیه اصولگرایی هم دارد.
مسئول معاونت فرهنگی که در پایان جلسه و در وقت ناهار فلان غذا را میل می کند و سربازش ... !!
آیا جوان باور می کند، بسیجی را که اینان معرف آن باشند. اگر باور کند من برای او متأسفم! اگر می خواهیم در اهدافمان پیروز باشیم باید با اخلاص بود، باید پاک زیست و پاک مُرد. اگر در جنگ پیروز شدیم برای این نبود که تجهیزات مدرن داشتیم، بخاطر آن بود که تفکر مدرن داشتیم، که همان تفکر بسیجی است. تفکری که با عملکرد بد خیلی ها یک تفکر ما قبل تاریخ معرفی می شود. یک تفکر جنگ ستیز و پرخاشگر معرفی می شود.
اگر در دفاع مقدس فرماندهان همراه سربازان در خط مقدم و حتی جلوتر از سربازها نمی بودند، ما در جنگ پیروز نمی شدیم که نمونه های فراوانی در این باره وجود دارد:
سردار باکری، سردار باقری، سردار خرازی وبسیاری دیگر که گمنام ماندند و ... .
اگر فرماندهان ما در جنگ گذشت نداشتند و ایثار را انشاء نمی کردند الآن ما به این 8 سال دفاع مقدس خود افتخار نمی کردیم:
سردار املاکی که ماسک خود را در زمان حمله شیمیایی دشمن با گذشت از جان خویش به سربازش داد و خود با افتخار به شهادت نایل آمد.
راستی چه میزان از مسئولین ما در عمل اینگونه اند؟ حال بیایید باز هم تا سال آینده یک ماه قبل از هفته بسیج پرده ها و پوسترها و بنرهای تبلیغاتی در نواحی و حوزه های مقاومت توزیع کنید. ولی این راه به تُرکستان می برد شما را!
روح الله قمری ـ آذر 1385
با زمزمه ای با کاروان شهدا به قلم شهید بزرگوار شهید محمد عبدی به روزیم ...
یا علی
التماس دعا