افق روشن

لازمه انتقال فرهنگ، وجود ارتباط است

افق روشن

لازمه انتقال فرهنگ، وجود ارتباط است

خاطرات ـ شهیدی با دو مزار (شهید سید مهرداد نعیمی)

چهارشنبه, ۱۱ ارديبهشت ۱۳۸۷، ۰۷:۵۶ ب.ظ

شب میلاد مولا علی(ع) در کنار سنگر نشسته بود و قرآن می خواند. مؤذن سنگر اطلاعات عملیات بود و فرمانده یک تیم اطلاعاتی. چند دقیقه بیشتر به اذان نمانده بود که خمپاره ای در آغوشش گرفت.

برای شهید «سید مهرداد نعیمی» دو مزار ساخته اند؛ یکی در محور مقدم طلائیه و دیگر در زادگاهش صومعه سرا، که هر مزار ، بخشی از بدنش را به یادگار در خویش می فشارد. من پاره های گوشت و حتی موهای جوگندمی سید را روز بعد از شهادتش در همان طلائیه دیدم؛ وقتی که نصف سالم جسدش را شب پیش با خود به معراج برده بودند.

دو، سه روز بعد در وصیت نامه اش چنین خواندم: «خداوندا! از تو می خواهم که هنگام شهادت پیکرم را هزاران تکه کنی، تا هر تکه ای، تکه ای از گناهانم را با خود ببرد.»

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۸۷/۰۲/۱۱
روح اله قمری

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی