شعر ـ نیامدی!
شنبه, ۲۶ مرداد ۱۳۸۷، ۱۱:۵۲ ق.ظ
عمری به انتظار نشستم، نیامدی چشم از همه به غیر تو بستم نیامدی
ای مایه امید بشر، رشته امید از هر کسی بجز تو گسستم، نیامدی
ای خضر راه گمشدگان در مسیر عشق چشم انتظار هرچه نشستم، نیامدی
ای سرور سرفراز گلستان زندگی دیدی مگر حقیرم و پستم نیامدی؟
گفتی دل شکسته بود جای من که من این دل به خاطر تو شکستم نیامدی
با حلقه امید تو گفتم شبی دراز ای حلقه امید به دستم، نیامدی
عمری به آرزوی تو آخر شد و هنوز در آرزوی روی تو هستم، نیامدی
من «خسرو» مدیحه سرای توام، چرا دیدی ز جام عشق تو مستم نیامدی
سید محمد خسرونژاد
۸۷/۰۵/۲۶