اجتماعی ـ این نوشتار خطاب به تو نیست!
آنگاه که خورشید از مشرق طلوع میکند و ماه کم کم از چشم همه میافتد! در نگاه اول، همه بیدار میشویم از خواب. گویی صحنه فراهم شده برای تلاش.
خورشید نور خود را به من میدهد، به تو نیز، به او هم و به همه آنها که از گذشته زیستهاند و اکنون میزیند و در آینده خواهند زیست. ماه نیز به همه تابیده، میتابد و خواهد تابید.
رسم ماه تابیدن است، چه بر آنها که در شب دهم سال 61 هجری قمری مستانه و رقصانه و پایکوبان در انتظار صبح فردا و غنایم کاروانیان بودند، و چه بر عباس بن علی(ع)، که مشغول جمعآوری خارهای اطراف خیمه کاروان حسین(ع) بود.
و چه صفایی داشت انعکاس نور ماه در آبگرفتگیهای شلمچه! و عجب شوری داشت آن مرد شاد در استخرهای شمال تهران! |
ماه بر یزید و شمر هم تابید.
حتی آن زمان که ماه بر قبرهای کنده شده در دل بیابان های داغ شلمچه ـ که محل مناجات رزمندگان بود ـ میتابید، بر استخرهای پر از آب «تجریش» و «گُلسار» ـ در شهرهای تهران و رشت ـ نیز میتابید، و چه صفایی داشت انعکاس نور ماه در آبگرفتگیهای شلمچه! و عجب شوری داشت آن مرد شاد در استخرهای شمال تهران!
دیشب نیز ماه میتابید. امشب هم، و فردا نیز ...!
آری دیشب که در بستر ناز خوابیده بودم، و نور ماه به صورتم خورد، برخاستم و پرده پنجره را باز کردم تا نور ماه مزاحم ادامه خوابم نباشد، و دوباره خوابیدم.
و حال نیز من ناراحت نیستم، تو نیز نباش! میدانم هستند انسانهایی که همان نور مهتاب وسیله روشناییشان برای خواندن مناجات امیرالمومنین است.
و هنوز ماه میتابد؛ به همه، به او، به من، و به تو!
روح الله قمری