افق روشن

لازمه انتقال فرهنگ، وجود ارتباط است

افق روشن

لازمه انتقال فرهنگ، وجود ارتباط است

مقام معظم رهبری... قرآن، صادق مصدق است و ما را به عبرت گرفتن از تاریخ دعوت می کند من یک وقتی گفتم که جا دارد اگر ملت اسلام فکر کند که چرا پنجاه سال بعد از وفات پیغمبر (ص) کار کشور اسلامی بجایی رسیده باشد که همین مردم  مسلمان  از وزیرشان، امیرشان، سردارشان، عالم شان، قاضی شان، قاری شان در کوفه و کربلا جمع بشوند و جگر گوشه همین پیغمبر(ص) را با آن وضع فجیع به خاک و خون بکشند؟! باید به فکر آدم، خوب فرو برود که چرا این طوری شد؟! البته درسهای عاشورا جداست؛ درس شجاعت، درس ایثار، و امثال آن. مهمتر عبرتهای عاشورا ست. کار بجایی برسد که جلو چشم مردم، حرم پیغمبر(ص) را در کوچه و بازار بیاورند و به اینها تهمت خارجی بزنند! خارجی یعنی جزو خوارج، یعنی خروج کسی علیه امام عادل.

... اینها آمدند پسر پیغمبر(ص)، پسر فاطمه زهرا(س) پسر امیرالمومنین(ع) را به عنوان خروج کننده بر امام عادل ـ که آن امام عادل، یزیدبن معاویه است ـ معرفی کردند و کارشان گرفت! آنها که دستگاه ظالمند؛ دلشان هرچه میخواهد  می گویند. چرا مردم باور کنند!؟ چرا مردم ساکت بمانند؟! چرا امت اسلامی که آنقدر نسبت به جزئیات احکام اسلامی و آیات قرآنی دقت داشت، در یک چنین قضیه واضحی، اینقدر دچار غفلت وسستی و سهل انگاری بشود که چنین فاجعه ای بوجود بیاید؟ اگر امروز من و شما جلو این قضیه را نگیریم ـ ممکن است پنجاه سال، پنج سال، ده سال دیگر ـ یک وقت دیدید جامعه اسلامی ما هم،کارش به آنجا رسید! تعجب نکنید. در هر جامعه ای، در هر کشوری، مردم با یک دید، با یک برش، به دو قسم تقسیم می شوند. یک قسم کسانی که از روی فکر و فهمیدگی و آگاهی و تصمیم گیری کار می کنند؛ یک راهی را می شناسند و دنبال آن راه حرکت می کنند. اسم اینها را خواص بگذاریم. یک قسم هم کسانی هستند که نه، دنبال این نیستند که ببینند چه راهی درست است؛ چه حرکتی صحیح است؛ بفهمند؛ بسنجند؛ تحلیل کنند؛ درک کنند. می بینند که جو این طوری است؛ دنبال آن جو حرکت می کنند. اسم این را بگذاریم عوام. من نکته ای را در مورد این خواص و عوام بگویم  که اشتباه نشود. ای بسا کسانی که تحصیلات عالیه هم کردند و جزو عوامند. ای بسا کسانی که تحصیلات دینی هم کردند جزو عوامند. بسا کسانی که فقیرند یا غنی اند و جزو عوامند. آن کسی که از روی بصیرت کار نمی کند؛ عوام است. خواص را هم به دو دسته تقسیم می کنیم؛ خواص طرفدار حق و خواص طرفدار باطل. خواص طرفدار حق را هم به دو دسته تقسیم می کنیم. یک دسته کسانی هستند که در مقابله با دنیا؛ با زندگی، با مقام، با شهوت، با پول، با لذات، با راحتی، با نام، موفقند. اما یک دسته موفق نیستند. اگر آن قسم خوب خواص طرفدار حق ـ یعنی آن کسانی که می توانند آن وقت که لازم باشد، از این متاع دنیا دست بردارند ـ  بیشتر باشند؛ هیچ وقت جامعه ی اسلامی  دچار حالت دوران امام حسین(ع) نخواهد شد. مطمئن باشید. تا ابد، بیمه است.

اما اگر آنهایی که به دنیا دل سپرده اند؛ حق را هم می شناسند طرفدار حق اند؛ در عین حال در مقابل دنیا پایشان می لرزد! دنیا یعنی چه؟ یعنی پول، خانه، شهوت، مقام، اسم و شهرت، پست و مسئولیت و یعنی جان. اگر کسانی که برای جانشان راه خدا را ترک می کنند؛ آنجایی که باید حق بگویند، نمی گویند؛ چون جانشان به خطر می افتد یا برای مقام شان یا برای شغل شان یا برای محبت به اولادشان، برای محبت به خانواده شان برای محبت به نزدیکان و دوستان شان راه خدا را رها می کنند؛ اگر عده اینها زیاد بود، واویلاست! آن وقت حسین بن علی ها، به مسلخ کربلا خواهند رفت به قتلگاه کشیده خواهند شد! یزیدها سر کار می آیند و بنی امیه برکشوری که پیغمبر(ص) بوجود آورده بود هزار ماه حکومت خواهند کرد و امامت به سلطنت تبدیل خواهد شد.

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ بهمن ۸۶ ، ۱۹:۰۹
روح اله قمری

 

آخر اطلاعات

آخر اطلاات بود. او  فرماندهان عراقی را طوری شناسایی کرده بود که روی تک تک آن ها شناخت داشت این اطلاعات را جمع آوری کرده بود. شنود، جمع آوری آشکار، جمع آوری پنهان، عوامل نیروی شناسایی، عکس های هوایی، بازدید از اسرا و پناهندگان و مخصوصاً شناسایی.

مجموع این ها را می گذاشت کنار هم، تبدیل می کرد به اطلاعات. یکی از کارهای خوب او تحلیل روی اخبار بود. خیلی وقت ها آن اوایل خبر می آوردند که مثلا دشمن شنودش آنطوری شده، حسن می گفت: جنگ روانی است. چرا؟ چون از دشمن مطلع بود. مثلا می گفتند فلان تیپ زرهی حرکت کرده به سمت فلان منطقه، حسن می گفت: اینطوری نیست، آن تیپ درگیر است بخواهد بیاید سه روز طول می کشد تا به این جا برسد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۸۶ ، ۱۵:۱۲
روح اله قمری

با ارسال عدد 1 به شماره پیامک 2000471 گزیده ای از وصیتنامه شهدا همراه با نام شهید برایتان ارسال می شود.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آذر ۸۶ ، ۱۰:۲۴
روح اله قمری
شهید میرزا کوچک خان جنگلی

«وجدان من به من امر می کند که مرگ را با افتخار بپذیرم اما به ذلت تن نمی دهم.»

«ما وطن و دین خود را دوست داریم و انتقام خود را از عمل ننگین دشمن اسلام خواهیم گرفت.»

«اگر یک ساعت با افتخار زندگی کنم بهتر است تا اینکه یک عمر با ننگ به سر ببرم.»

یونس ملقب به میرزا کوچک ، پس از آن که خواندن و نوشتن را در یکى از مکتب خانه‏هاى زادگاهش آموخت، درنوجوانى ‏به فراگیرى علوم دینى و معارف قرآنى و روایى روى آورد و چندین سال  در مدرسه حاجى حسن واقع در صالح آباد  و مدرسه جامع رشت  به یادگیرى زبان و ادبیات عرب، منطق، مقدمات فقه و اصول پرداخت .

وی در سال 1322 ه.ق در عالى‏ترین درس دوره سطح حوزه علمیه یعنى آموختن کفایة‏الاصول شرکت جست و در محضر آیة الله سید عبدالوهاب صالح ضیاء برى تلمذ کرد . او در سن 28 سالگى به درجه اجتهاد نایل آمد .

میرزا کوچک خان جوانى خوش اندام، مودب و فروتن بود. چشمانى زاغ، سیمائى متبسم، بازوانى ورزیده و پیشانى باز داشت. در روابط اجتماعى با دوستان، خویشاوندان و آشنایان بسیار خوش برخورد، باعاطفه و توام با صمیمیت ‏بود و از جنبه روحى، عفیف و انسانى معتقد به فرائض دینى و مؤمن به اصول اخلاقى به شمار مى‏آمد. با قرآن بسیار مانوس بود ودرتصمیم ‏گیرى‏ها...

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۸۶ ، ۲۰:۲۰
روح اله قمری

امروز روز پنجم است که در محاصره هستیم. آب را جیره بندی کرده ایم، نان را جیره بندی کرده ایم، عطش همه را هلاک کرده، همه را جز شهدا که حالا کنار هم در انتهای کانال خوابیده اند. دیگر شهدا تشنه نیستند. فدای لب تشنه ات ای پسر فاطمه(س).

آخرین برگ دفترچه یادداشت یکی از شهدای گردان حنظله که در هنگام تفحص کشف شد

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آبان ۸۶ ، ۱۳:۰۲
روح اله قمری

    به نقل از مقام معظم رهبری؛مقام معظم رهبری

... از جمله کارهای شیرینی که آن روز شهید چمران کرده بود، این بود که در محور عملیات، داشتیم می رفتیم جلو، پیرمردی تقریبا با همین لباس جنگ های نامنظم آمد نزدیک و یک کاغذ از چمران دست من داد و گفت این را چمران نوشته، من نگاه کردم و دیدم سفارشی کرده و چیزی نوشته به ایشان داده که برو این را بده به فلانی و بگو فلان کار انجام بگیرد. من فهمیدم که چون دکتر فکر کرده ممکن است این پیرمرد در آنجا شهید شود، هرچه کرده که پیرمرد برگردد برنگشته و بعد هم پیرمرد گفت مرتب شهید چمران به من اصرار می کند که من برگردم و لی من چون برنگشتم، بعد به من گفته اند پس این پیغام را ببر، و لذا من فهمیدم چمران وقتی دیده است پیرمرد به حرفش گوش نمی کند نامه نوشته و داده به دستش که این را ببر به فلانی بده که چیز لازمی است تا از مهلکه، پیرمرد خودش را بدین وسیله نجات داده باشد.
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۸۶ ، ۱۹:۱۷
روح اله قمری

حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی و فرمانده کل قوا طی حکمی سردار سرلشگر پاسدار سید یحیی صفوی را به عنوان دستیار و مشاور عالی فرماندهی کل قوا در امور مرتبط با نیروهای مسلح منصوب فرمودند، همچنین با حکم ایشان سردار محمد علی جعفری به فرماندهی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منصوب شد.

به گزارش خبرگزاری مهر، متن حکم فرمانده معظم کل قوا به سرلشگر صفوی به این شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

سردار سرلشگر پاسدار سید یحیی صفوی

به پاس بیست و هشت سال خدمت صادقانه در عرصه های گوناگون نظامی وحضور مستمر فداکارانه درجبهه های دفاع مقدس و ده سال فرماندهی موفق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، جنابعالی را به عنوان دستیار و مشاورعالی فرماندهی کل قوا در امور مرتبط با نیروهای مسلح منصوب می کنم.

انتظار می رود که با تلاش و کوشش تمام وقت در این مسئولیت نیز منشاء خدمات برجسته باشید.

توفیقات شما را از خداوند متعال مسئلت می کنیم.

سید علی خامنه ای 10/6/86

همچنین حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی و فرماندهی کل قوا طی حکم جداگانه ای سردار سرتیپ پاسدار محمد علی جعفری را با اعطای درجه سرلشگری به فرماندهی کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منصوب فرمودند.

متن حکم فرمانده معظم کل قوا به این شرح است:

بسم الله الرحمن الرحیم

سردار سرتیپ پاسدار محمد علی جعفری

با توجه به تجارب با ارزش و سابقه درخشان شما در دورانهای گوناگون و در رده ها و مسئولیت های متنوع سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، جنابعالی را با اعطای درجه سرلشگری به فرماندهی این سازمان انقلابی و خدمتگزار منصوب می کنم.

انتظار دارم پیشرفت روز افزون و تحول آمیز سپاه در همه ابعاد آن را در برنامه مدیریت و فرماندهی خویش برجسته سازید.

لازم میدانم تقدیر و سپاس خود را از خدمات ارزنده سردار سرلشگر صفوی ابراز نمایم.

توفیقات همه شما را از خداوند متعال مسئلت می کنم.

سید علی خامنه ای 10/6/86

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۸۶ ، ۱۹:۴۷
روح اله قمری

روح الله قمری

برای رسیدن به عاشورا باید از تاسوعاها گذشت.

تاسوعا؛ یعنی نفی تعلقات دنیوی، یعنی مادیت دنیا را کم دیدن، یعنی دست رد بر امان نامه دنیا زدن، یعنی غیرت دینی داشتن.

تاسوعا؛ یعنی ولایت پذیری، یعنی بر لب آب تشنه مردن، تاسوعا یعنی...

یعنی عباس!

و آنان که عاشورایی مردند، تاسوعایی زیستند.

برادر خوبم! در زندگی، تاسوعاهای زیادی به سراغت می آیند، زنهار که غفلت نکنی، وگرنه در عاشورای زندگی ات نخواهی دانست که چه باید کرد.

روح الله قمری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۸۶ ، ۲۰:۵۸
روح اله قمری

سخن گفتن از شهیدی با ابعاد گوناگون، ‌از اسوه‏ای که جمع اضداد بود، از آهن و اشک، ‌از شیر بیشة نبرد و عارف شب‏های قیرگون، از پدر یتیمان و دشمن سرسخت کافران بسیار سخت بلکه محال است.

سخن گفتن از شهید دکتر مصطفی چمران، این مرد عمل و نه مرد سخن، این نمونه کامل هجرت، جهاد و شهادت، این شاگرد مکتب علی(ع)، این مالک‏اشتر جنوب لبنان و حمزة کربلای خوزستان سخت و دشوار است. چرا که حتی نمی‏توان یکی از ابعاد وجودی او را آنگونه که هست، توصیف کرد و نبایست انتظار داشت که بتوانیم تصویر کاملی در این مختصر از او ترسیم نمایئم، که مردان و رهروان راه علی(ع) و حسین(ع) را با این کلمات مادی و معیارهای خاکی نمی‏شود توصیف نمود و سنجید.

این مروری است گذرا و سریع، بر حیات کوتاه اما پرحادثه و سراسر تلاش، ایثار، عشق و فداکاری شهید دکتر مصطفی چمران.

تـولد:

دکتر مصطفی چمران در سال 1311 در تهران، خیابان پانزده خرداد، بازار آهنگرها، سرپولک متولد شد.

تحصیـلات:

وی تحصیلات خود را در مدرسه انتصاریه، نزدیک پامنار، آغاز کرد و در دارالفنون و البرز دوران ... .

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۸۶ ، ۲۳:۰۳
روح اله قمری

حضرت آیت الله خامنه ایاخیراً برخی موضوعات درباره روحیه عملی واقعگرایانه و مصلحت گرایانه امام راحل(ره) و مقایسه آن با رهبری مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای، از طرف برخی افراد بیان شده است.

الف) موضوع از این قرار است که حضرت امام دارای روحیه واقع گرا بوده اما رهبر معظم انقلاب دارای یک روحیه مصلحت گرا می باشد و دلیل این امر هم اطاعت بی چون و چرای  ملت از مقام رهبری حضرت امام(ره) بوده ، در حالی که مصلحت طلبی رهبر معظم انقلاب به دلیل نبود اطاعت کامل ملت از ایشان است و مقام معظم رهبری به ناچار بسیاری از مصالح را بر واقعیات ترجیح می دهند.

جواب نگارنده به درست یا غلط بودن این دیدگاه نیست و جواب دادن به این مبحث را به بعد موکول می کنم ، بلکه موضوع بحث این وجیزه این است که چرا از نظر این عده رهبر معظم انقلاب دارای روحیه مصلحت طلبی ـ تأکید می کنم بنا به ادعای این عده ـ می باشد؟

آیا این موضوع ضعف رهبر جامعه است؟

آیا اگر امام راحل(ره) در جامعه امروزی که مردم ، آن اطاعت پذیری لازم را ندارند ـ باز هم بنا به گفته این گروه ـ حضور داشت مصلحت گرا نمی بودند؟

برای پاسخ به این سوال به دور از هرگونه نفی و یا تأیید به یک نکته اشاره خواهد شد که شاید دریچه ای جدید به روی ما باز نماید.

اساساً رهبر جامعه به رغم اینکه اساس هدایت و ارشاد یک جامعه را بر عهده دارد در برخی از موارد بر خلاف میل باطنی خود از نظر جمع به نوعی پیروی می کند ، تا عنان جامعه ازهم پاشیده نشود.

شاید برای درک بهتر مطلب بیان چند مثال ضروری باشد:

۱ـ در ماجرای حکمیت هنگامی که قرار بر این شد دو نفر به نمایندگی از امام علی(ع) و معاویه حکم کنند ، در تمامی کتابهای تاریخی شیعه و  اهل سنت اذعان شده که امام علی(ع) به طور قطع مخالف انتخاب ابوموسی اشعری به عنوان نماینده خود بودند ، اما با اصرار دوست نماها و یار نماها ـ وعلی رغم مخالفت یاران آگاه و مطیع ـ مجبور شدند این انتخاب مردم را ـ به ناچار ـ بپذیرند.

۲ـ در ماجرای صلح امام حسن(ع) و معاویه ،‌ دلیل صلح آن حضرت با معاویه ، شرایط آن زمان بود که یکی از مهمترین دلایل حضرت برای صلح ، عدم وجود مردمانی خالص و مطیع محض جهت مقابله با معاویه بود و چه بسا اگر شرایط مهیا بود واقعه عاشورا در زمان امام حسن(ع) اتفاق می افتاد.

۳ـ در زمانی که ملت ایران بنی صدر را به عنوان رئیس جمهور انتخاب نمودند امام خمینی(ره) کاملاً مخالف این انتخاب بودند ، همان گونه که بعدها این موضوع را به صراحت اعلام نمودند.

اما امام باز هم در آن زمان مخالفت خود را با این انتخاب ملت ـ هر چند انتخاب اشتباه ـ اعلام ننمودند.

ب) با بیان نمونه های فوق شاید بهتر بتوان بحث را ادامه داد.

حال سوالی که مطرح می شود ـ بر خلاف بسیاری از مباحث دیگر  که در دایره موضوع انحرافی ضعف مقام رهبری چرخ می خورد ـ این است که نتیجه این گونه برخورد یک رهبر نسبت به جامعه چیست ؟

شاید در یک نگاه ساده بینانه و عوامانه ضعف از جانب رهبر بیان شود ، اما اگر کمی دقیق تر به موضوع بنگریم ، می توان ضعف واقعی را در کوته بینی و رکود بینش سیاسی ملت به خوبی دید.

آری اگر امام علی(ع) در آن روز با مردمی فاخر مواجه بود مطمئناً هیچگاه موضوع حکمیت به آن شکل پیش نمی رفت. اگر امام حسن(ع) یاران باوفا ـ شاید به تعداد انگشت ـ داشت هیچگاه صلحی بر او تحمیل نمی شد. اگر ملت ایران در آن وهله از تاریخ سیاسی دارای شعور سیاسی بالاتری بود هیچگاه بنی صدر بر مسند ریاست دولت و فرماندهی جنگ نمی نشست.

حال می توان پی برد که مصلحت گرایی و واقع گرایی یک رهبر در جامعه ، فقط و فقط به شعور سیاسی ملت در آن جامعه بر می گردد.

اگر هم ـ بر فرض محال ـ رهبر انقلاب یک انسان مصلحت طلب بوده باشد این دقیقاً ضعف ملت را می رساند نه ضعف رهبر جامعه را!

ج) اما مصلحت طلبی رهبری در جامعه اسلامی خود انواع متفاوت دارد که مختصراً در زیر به توضیح آن خواهم پرداخت و انشاءالله در نوشتاری دیگر منحصراً در باره آن خواهم نوشت.

۱ـ تمام هم و غم یک رهبر در جامعه اسلامی رسیدن به آرمان های تبیین شده در آن جامعه بر اساس معیارهای اسلامی می باشد ، اما در برخی موضوعات به دلیل بینش ضعیف ملت ، رهبر ناچاراً باید برخی از واقعیات را بر ای رسیدن به اهداف بزرگتر و بر اساس مصلحت جامعه نادیده گرفته تا ملت را به اهداف بزرگتر رهنمون سازد.

۲ـ در مصلحت طلبی رهبر در جامعه اسلامی برای رساندن منافع بیشتر به آن جامعه با مصلحت طلبی وی برای رسیدن به منافع شخصی ـ بخوانید محافظه کاری ـ تفاوت از زمین تا آسمان است!

۳ـ اگر مصلحت طلبی رهبر جامعه برای رسیدن به منافع شخصی باشد یک ضعف تلقی شده در حالی که در موضوع فوق ، نوع مصلحت طلبی عنوان شده در قبال جامعه صدق می کند که نه تنها ضعف رهبر تلقی نمی گردد بلکه عین درایت یک رهبر آگاه و شجاع در جامعه اسلامی تلقی می شود.


«روح الله قمری»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۸۶ ، ۱۶:۴۵
روح اله قمری

کاغذ ، قلم ، دو چشم ورم کرده ، دل ، ... سلام!

آقا اجازه! آمده ام باز پشت بام

ها می کنم که گرم شود باز پشت بام

من سردم است ... می کشد آغوشم انتظار

تصویر آسمان ، پر خش شد ... نیامدی

یک گان هشتمین دهه شش شد ، نیامدی

هشتاد و شش بهانه سین ... بی حضور تو!

تا کی؟ ... الی متی؟ ... همه را پیر کرده ای!

آقا اجازه! فکر کنم دیر کرده ای ...

آخر چرا؟ ... نگو که دعایت نمی کنیم

شب های سرد جمعه دعایت نمی کنیم

من هر قنوت ، نام تو را گریه می کنم

شب در سکوت ، نام تو را گریه می کنم

حتی اگر شکوفه کند بی تو ، باغمان / عادت کند نبود تو را چشم آسمان

حتی اگر نفس به تو بی اعتنا شود / پروانه ها اگر که تو را یادشان رود ...

آقا اجازه! ... ما دلمان تنگ می شود ...

 

شاعره و شعر ارسالی از :

«فاطمه معین زاده ـ اهواز»

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ خرداد ۸۶ ، ۲۱:۳۶
روح اله قمری

یک خاطره به نقل از مرحوم حاج سید یحیی حسینی

ایشان در مسافرتی که چند سال پیش از رفسنجان به یزد داشتیم تعریف کرد سال ۱۳۶۱ (بعد از عملیات طریق القدس) یک اعزام سنگین از استان کرمان به جبهه انجام شد که تعداد زیادی نیرو به همراه امکانات و هدایای مردمی در آن قرار داشت و من هم کامیونم از هدایای مردمی بود. وی می گفت به شهرهای مختلف که می رسیدیم از نیروها استقبال می شد. در شیراز این استقبال طولانی شد و گویا نیروها برای زیارت به شاه چراغ رفتند. ما مدت زیادی وقت داشتیم. یکی از راننده ها گفت برویم مغازه برای خرید. داخل مفازه راننده ای پیشنهاد کرد که اینجا تنباکوهای خوبی دارد تو هم بخر من گفتم تنباکو می خوام چکار، یک وقت یادم آمد که مادرم قلیان می کشد لذا ۲ کیلو تنباکو گرفتم و آنرا پشت صندلیم گذاشتم.

به اهواز که رسیدیم هر کسی را به جایی فرستادند تا بارش را خالی کند. من را به منطقه بستان فرستادند. به محل تدارکات منطقه که رسیدیم راهنمایی همراه من کردند تا این وسایل را به بنه تدارکاتی خط ببرم؛ موقعی که به آنجا رسیدیم به اطراف گلوله توپ زمین می خورد. آنجا گفتند ماشین را داخل یک گودی ببرم تا تخلیه کنند و به من گفتند که به سنگر برای استراحت بروم اما من می خواستم بیشتر بیرون باشم و منطقه راببینم.

مقداری از بار ماشین تخلیه شده بود که دیدم موتور سواری از طرف خط رسید که اوقاتش خیلی تلخ و چهره اش پر از گرد و خاک بود. دیدم به طرف بارها رفت و اجناسی که تخلیه شده را وارسی می کند گویا دنبال چیزی می گردد. من نزدیک او رفتم و به او گفتم به من بگو چه می خواهی تا به نو بگویم در این بار هست یا نیست خلاصه گوش نکرد گو اینکه رویش نمی شود بگوید. پس از بررسی زیاد ناامیدانه گفت نیست و با ناراحتی می خواست برود. من به او اصرار کردم حالا بگو چه می خواستی؟

وی گفت من به قلیان عادت دارم و چند روزی است تنباکویم تمام شده و به دنبال تنباکو آمدم. گفت یک وقت یادم آمد که تنباکو برای مادرم گرفتم؛ از پشت صندلی ماشین آن پاکت تنباکو را برداشتم و به او دادم که بسیار خوشحال شد و با چشمانی گریان گفت ای امام زمان(عج) به قربانت که به فکر تنباکوی من هم هستی!! لازم به توضیح است قلیان کشیدن در جبهه بسیار نادر بوده و شنیدن این مطلب برای بنده که سالها در جبهه حضور داشتم تازگی داشت.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۸۶ ، ۱۳:۰۷
روح اله قمری

در زندگی تاسوعاهای زیادی به سراغت می آیند ، زنهار غفلت نکنی ؛ وگرنه در عاشورای زندگی ات نخواهی دانست که چه باید کرد.

«روح الله قمری»    

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۸۶ ، ۱۳:۰۰
روح اله قمری

ایران همواره از آمریکا به عنوان حامی اصلی عراق یاد کرده است. واقعاً می توان حضور نیروهای آمریکا در خلیج فارس را با جنگ تحمیلی مرتبط دانست؟ به چه ترتیب؟

آمریکا همیشه، مترصد حضور در خلیج فارس بود ولی نحوه حضور این کشور در خلیج فارس بستگی به برتری رزمندگان اسلام داشت و با کسب هر برتری از سوی نیروهای خودی، آمریکا نیز به نشانه حمایت از صدام، حضور خود را پررنگ تر می کرد.

حضور نیروهای آمریکایی در خلیج فارس از سال 1364 روند صعودی گرفت و در سال 1366 به اوج خود رسید و درست یک روز پس از تصویب قطعنامه 598 که در بند پنجم آن سایر کشورها را به خویشتن داری و بازداشتن از هرگونه اقدام برای گسترش بیشتر مناقشه فراخوانده است، آمریکا به بهانه حمایت از کشتی های کویتی، ناوگان نظامی خود را به خلیج فارس روانه کرد و در حمایت از عراق و برای جلوگیری از برتری نسبی ایران در جنگ خلیج فارس، وارد عمل شد.

آمریکایی ها هم زمان با سقوط فاو، به سکوهای نفتی ایران حمله کردند، تا حمایت خود را از عراق به طور سمبلیک به نمایش بگذارند و از همه مهم تر و افشاگرانه تر این که در سال 1367 با سرنگون کردن هواپیمای مسافربری ایران، به جنگ ابعاد فاجعه آمیزی دادند.

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۸۵ ، ۱۰:۵۵
روح اله قمری

شب عملیات با چند تن از نیروها برای آنکه بتوانیم راحت تر همدیگر را پیدا کنیم و از حال هم مطلع باشیم، قرار گذاشتیم سه بار بلند صدای گربه را تقلید کنیم و به این وسیله یکدیگر را از سلامتی خود باخبر کنیم و در نتیجه با اطمینان بیشتری بجنگیم.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۸۵ ، ۱۳:۴۸
روح اله قمری