افق روشن

لازمه انتقال فرهنگ، وجود ارتباط است

افق روشن

لازمه انتقال فرهنگ، وجود ارتباط است

شهید غلامرضا بامروتدر عملیات کربلای 5 لشکر قدس گیلان تحت امر قرارگاه نجف وبه استعداد 9 گردان پیاده وارد عمل شد. یگان­های قرارگاه نجف بعد از شکستن خط توسط قرارگاه کربلا می­بایست وارد عمل می­شدند. لشکر قدس گیلان نیز پس از آنکه خط شلمچه باز گردید، بنا به دستور وارد عمل شد. ماموریت لشکر قدس حمله به جزیره بوارین و انهدام قرارگاه فرماندهی مستقر درجزیره و تصرف و تامین جزیره بود.

طی عملیات کربلای 5 و مراحل تکمیلی آن لشکر قدس گیلان 253 شهید تقدیم ایران اسلامی نمود.

 در شب اول سه گردان از لشکر وارد عمل شدند: گردان میثم، گردان امام حسین(ع) و حمزه سید الشهدا(ع). این سه گردان موفق شدند قسمتی از جزیره را تصرف نمایند. اما چون سایر یگان­ها از جناحین به علت مقاومت سرسختانه دشمن موفق به پیشروی نشده بودند و از طرفی تصرف جزیره ناقص صورت گرفته بود، بنا به دستور به مواضع قبلی بازگشتند.

در شب دوم با وارد عمل شدن گردان­های سردار جنگل، کمیل و مالک اشتر بخش

اعظم جزیره بوارین به تصرف رزمندگان لشکر قدس گیلان درآمد و قرارگاه­های مستقر در جزیره منهدم گردید. در ادامه عملیات، گردان خندق نیز وارد عمل شده و پس از دفع چندین پاتک، جزیره توسط لشکر قدس گیلان، لشکر نصر و دیگر لشکرها به تصرف کامل نیروهای خودی در آمد.

در ادامه، گردان سلمان به همراه یک گردان از لشکر 57 برای تصرف جزیره ام الطویل وارد عمل شدند. در این مرحله، گردان سلمان موفق شد پل ارتباطی بین جزیره بوارین و ام الطویل را تصرف نماید.

 در مراحل بعدی عملیات کربلای 5، لشکر قدس با گردان­های سردار جنگل، میثم، حمزه سید الشهدا(ع) و حضرت ابوالفضل(ع) در جزیره ام الطویل و سپس در جاده شلمچه در غرب نهر جاسم، به پدافند از مواضع جدید متصرفی پرداختند.

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ دی ۸۸ ، ۱۸:۵۸
روح اله قمری

هاشمی ـ رضاییدر اواخر سال­های نبرد و در کشاکش جنگ تحمیلی رژیم بعث صدام علیه ملت ایران بودیم که کم کم زمزمه تحلیل قوای ایران برای ادامه جنگ در برخی از سران نظامی و سیاسی آن وقت  نواخته شد.

دلایل این عده از مسئولین برای خاتمه جنگ و قبول قطعنامه از سوی امام خمینی(ره)، کمبود امکانات کافی و همچنین عدم استقبال مردم از ادامه مبارزه با جبهه کفر عنوان می­شد.

از جمله مهمترین اشخاصی که در این زمینه بیشترین رایزنی را با امام خمینی(ره) داشتند، مثلث هاشمی رفسنجانی (رئیس مجلس)، میرحسین موسوی (نخست وزیر) و محسن رضایی (فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) از مسئولین آن سال­های نظام جمهوری اسلامی ایران بودند.

بعد از صحبت­های به اصطلاح کارشناسی افرادی نظیر شخصیت­های فوق­الذکر و فشار زیاد آن­ها، ایشان امام امت را به پذیرش قطعنامه وادار می­کنند، تا جائیکه امام خمینی(ره) در پیامی که به مناسبت پذیرش قطعنامه به رشته تحریر درآورده بودند، از نوشیدن جام زهری سخن به میان می­آورند که برای مردمی که برای امامشان جان و سر می­دادند، بسیار دلهره­آور و نگران کننده بود. اما ایشان در ادامه پیام خود بیان می­دارند که آیندگان از حقیقت ماجرا اطلاع پیدا خواهند نمود.

همان سربازان فدایی! خمینی کبیر(ره) در نامه­ای مشابه نامه­های آن وقت، به رهبر عزیزمان ـ حضرت آیت­الله خامنه­ای ـ نامه می­دهند، آن هم از روی گستاخی و به صورت سرگشاده، که آقا کوتاه بیا! و با موسوی بر سر میز مذاکره بنشین!

به راستی اگر ملت مبارز ایران توان ایستادگی در برابر رژیم منحوس بعثی را نداشت، چگونه پس از قبولی قطعنامه از سوی ایران و حمله مجدد صدام به خاک کشورمان و در پی آن با فرمان تاریخی خمینی کبیر(ره)، مبنی بر حضور حداکثری در جبهه­ها، به ندای امام خود آنچنان با صلابت لبیک گفتند و راهی میدان حق علیه باطل شدند که رژیم صدام دوباره تا مرزها به عقب رانده شد!؟ تا جائیکه امام پس از مشاهده حضور مجدد و پرشکوه مردم در جبهه­ها فرمودند اگر می­دانستم که مردم مانند گذشته در عرصه حضور دارند هرگز قطعنامه را قبول نمی­کردم.

اینجاست که مشخص می­شود برخی از این مسئولین ترسو ـ که نام برخی­شان در بالا آمده ـ با ارائه تحلیل­های نادرست خود جام زهری تلخ را به امام امت نوشاندند.

حال تاریخ تکرار شده و همان سربازان فدایی! خمینی کبیر(ره) در نامه­ای مشابه نامه­های آن وقت، به رهبر عزیزمان ـ حضرت آیت­الله خامنه­ای ـ نامه می­دهند، آن هم از روی گستاخی و به صورت سرگشاده، که آقا کوتاه بیا! و با موسوی بر سر میز مذاکره بنشین!

این سربازان فداکار! جام زهر دیگری را آماده نموده­اند تا این بار بر خلف صالح آن امام بزرگوار بنوشانند، اما غافل از این نکته­اند که پیروان آن امام همام مؤمنانی هستند که از یک سوراخ دو بار گزیده نخواهند شد، و اجازه نخواهند داد که این سربازان ترسو! و کوتوله جام زهری دیگر بر امام­شان بنوشانند.


روح الله قمری

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ دی ۸۸ ، ۲۰:۰۱
روح اله قمری

همه کسانی که خود را بسیجی می­دانند باید خود را برای مقابله با فساد اقتصادی، اخلاقی، دینی و ... در هر جای جهان هستی، آماده مبارزه نمایند.

بسیج، مولود مبارک انقلاب و ابتکار فرخنده امام راحل(ره) می­باشد. به راستی چگونه است که امام راحل در هنگام تأسیس چنین نیروی عظیمی صفت «مستضعفین» را در انتهای این نام مقدس قرار داد؟ شاید برخی اینگونه تصور کنند که منظور از «بسیج مستضعفین»، بسیج انسان­هایی است که از فرط بیچارگی و فقر به نان شب محتاجند و تحت ظلم ثروتمندان جامعه قرار دارند، و بسیج مستضعفین به عنوان مرجعی است که می­توانند تحت لوای آن حق خود را از ظالمان اقتصادی بگیرند. حال آنکه اگر اینگونه تصور کنیم بسیاری از اقشار جامعه که مشکل اقتصادی ندارند از دایره بسیج خارج خواهند شد. این سوالی است که به محض شنیدن نام این نهاد مقدس به ذهن خطور می­کند. با چنین تصوری دیگر اقشار جامعه، اعم از کارگران، کارمندان، دانش­آموزان، دانشجویان، بازاری­ها، مهندسان، دکترها و ... که درصد بالایی از جمعیت جهان را تشکیل می­دهند دیگر جایی در بسیج نخواهند داشت!

حال آنکه در تفکرات امام اینگونه بود که ما باید کاری کنیم که همه عضو بسیج باشند و بدین ترتیب بود که فرمان بسیج بیست میلیونی را صادر فرمودند. آری مستضعف تنها به معنای فقیر اقتصادی نیست بلکه فقر اجتماعی، دینی، اخلاقی و ... را دربر می­گیرد.

اگر در دنیا مستضعف اقتصادی باشد مطمئناً ظلم اقتصادی نیز هست.

اگر در دنیا مستضعف اجتماعی باشد مطمئناً ظلم اجتماعی نیز هست.

اگر در دنیا مستضعف اخلاقی باشد مطمئناً ظلم اخلاقی نیز هست.

اگر در دنیا مستضعف دینی باشد مطمئناً انحراف دینی نیز هست، و بسیاری از اگرهای دیگر که بسیج مستضعفین برای مبارزه با این ظلم و ستم­ها و انحرافات، و همچنین کمک به مستضعفین جهان خود را آماده مبارزه با ظالمان نموده است، و همه کسانی که خود را بسیجی می­دانند باید خود را برای مقابله با فساد اقتصادی، اخلاقی، دینی و ... در هر جای جهان هستی، آماده مبارزه نمایند.

این است معنای واقعی بسیج مستضعفین.


روح الله قمری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ آذر ۸۸ ، ۱۳:۵۰
روح اله قمری

لباس یاس بر تن کرد زهرا(س)                         کنار دست او بنشست مولا

محمد(ص) خطبه خواند زهرا بلی گفت                            غلط گفتم «بلی» نه «یا­علی» گفت

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ آبان ۸۸ ، ۰۸:۱۴
روح اله قمری

وحدت ملی

پس از انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری، دولت­های استکباری به ویژه آمریکا و انگلیس و برخی دیگر از دولت­های اروپایی نظیر فرانسه و ... که آشکارا علیه نظام اسلامی ایران به پا خواستند، بسیاری از دنباله­های داخلی آن­ها ازجمله خاتمی، موسوی، کروبی و خیلی­های دیگر ـ که ذکر نام همه آن­ها در این وجیزه نمی­گنجد ـ فریب ظاهر امر را خوردند و به خیال خام خود که دیگر کار انقلاب تمام است، تراوشات درونی ذهن خود را که مدت­ها منتظر به ظهور رساندن آن بودند، علنی کردند.

باید به این سه دروغگوی جیره­خوار غرب فهماند که ابتدا پاسخی برای جرایمی که مرتکب شده­اند بیابند، تا آنگاه مردم بسنجند که آیا می­شود با اینان وحدت داشت یا خیر!

 اینان غافل از تفاوت آنچه در کشورهایی نظیر اوکراین و گرجستان رخ داده و با موفقیت همراه بود، تصور می­کردند که نظام ولایی ایران نیز چیزی شبیه این کشورهاست که با چند تحصن و بستن پارچه­های رنگی حکومت آن تغییر کند!

خاتمی، موسوی و کروبی پس از ادعای اتهامات گوناگون علیه نظام از قبیل تقلب در انتخابات، تجاوز به زندانیان، کشته شدن افراد ادعایی ـ که بعدها مشخص شد همگی آن­ها هیچ­گاه کشته نشدند و همگی زنده هستند ـ و ده­ها جرم دیگر، هنگامی که مشاهده نمودند هیچ­کدام از ترفندهای آنان مثمر ثمر نگشته است به­ناچار دست به حربه جدیدی زدند که در ادامه می­خوانید.

آری، در چنین شرایط سختی، تنها راه برون رفت از این شکست مفتضحانه برای این سه نفر، مطرح نمودن طرح­هایی نظیر طرح وحدت ملی می­تواند باشد. وحدتی که هیچ­کدام از آن­ها به هیچ وجه به آن اعتقادی ندارند. زیرا اگر کوچکترین اعتقادی به آن داشتند اعمالی از قبیل تظاهرات غیرقانونی در خیابان ها و آتش زدن اموال مردم و ده­ها جرم دیگر را آن هم به دلیل ادعاهای دروغین مانند تقلب در انتخابات و تجاوز به زندانیان و ... که تمامی آن ها، هرگز ثابت نشد، انجام نمی­داند.

جاودانه با یاد و خاطره شهدای والا مقام وحدت، شهید شوشتری و همرزمان شهیدش که در بیابان­های سیستان به معنای واقعی کلمه در صدد تحقق وحدت بودند.

کسانی به طرح وحدت ملی اعتقاد دارند که در سایه ولایت فقیه ـ آن هم در عمل و نه در حرف ـ مانند «نورعلی­ شوشتری»­ ها برای اعتلای نظام جمهوری اسلامی و ایجاد وحدت بیشتر میان برادران شیعه و سنی سیستان و بلوچستان و دیگر نقاط دور دست و محروم ایران اسلامی از جان، مال، خانه و کاشانه و همه دلبستگی­های خود می­گذرند تا کوچکترین تعدی به نظام ولایی ایران وارد نشود، تا جایی که نه تنها در زمان حیات خود موجبات وحدت در جامعه اسلامی را فراهم می­نمایند، بلکه ریخته شدن مظلومانه خون­شان نیز بهانه­ای دیگر می­شود برای وحدت بیشتر مردم مسلمان ایران!

حال باید دید کدام­یک از این سران  ـ به اصطلاح ـ اصلاحات چنین خصوصیتی دارند. این یک موضوع بدیهی است که رهبران اصلاحات که در مواقع خطر دم از وحدت می­زنند، هیچ­گاه به این واژه مقدس کوچک­ترین اعتقادی ندارند و نگارنده هیچ شک ندارد که در خلوت خود به این واژه از اعماق وجود پوزخند می­زنند.

در چنین شرایطی باید به این سه دروغگوی جیره­خوار غرب فهماند که ابتدا پاسخی برای جرایمی که مرتکب شده­اند بیابند، تا آنگاه مردم بسنجند که آیا می­شود با اینان وحدت داشت یا خیر!


روح اله قمری

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آبان ۸۸ ، ۲۱:۳۲
روح اله قمری

مرز ایران ـ آذربایجانیاد دارم معلم علوم را که وقتی از خواص خاک حرف می­زد، می­گفت که تمام خاک­های کره زمین دارای خواص مشترکی هستند. مثلاً سیلیسیم دارند، منیزیم دارند و خیلی چیزهای دیگر که هیچ کدامشان یادم نیست!

 چند وقت پیش در سفری تفریحی از رشت به آستارا وقتی که از کنار مرز که در سمت راست جاده بود، به آن سوی مرز ـ یعنی خاک کشور جمهوری آذربایجان ـ نگاه می­کردم ناگاه به یاد حرف معلم علوم دوره راهنمایی­ام اتفادم. راست می­گفت علاوه بر شباهت­هایی که او می­گفت چیزهای دیگری نیز بود. مثلاً آن طرف سیم خاردار، همان درختان و بوته­هایی روئیده بودند که در این سمت سیم خاردار نیز وجود داشتند و خیلی چیزهای مشابه دیگر.

در راه برگشت با خود فکر می­کردم، کاشکی در دوران راهنمایی درسی با عنوان «ولایت» نیز می­داشتیم.

اما در این میان تفاوت­هایی میان این دو خاک بود که در حالت ظاهر دیده نمی­شود، که هرکدامشان بارها و بارها ارزشی بیش از چیزهایی داشتند که معلم علوم سر کلاس درس گفته بود.

ارزش­هایی که خیلی­ها برای آن از بسیاری از علایق خود گذشتند. شاید باور کردنش سخت باشد که یکی برای آن «دست» داد یکی دیگر «پا» داد دیگری «خون» داد آن یکی «سر» داد و بسیاری «جان»!!

این ارزش­ها رنگی دیگر به این خاک می­دهند که زمین تا آسمان آن را با خاک آن طرف سیم خاردار متمایز می­کند. خاکی که ولایت فقیه در آن معنا می­شود، عشق، صفا، صمیمیت و تمام خوبی­های دیگر در آن یافت می­شود.

آری این­ها بود که سبب شد بسیاری برای این خاک جان و سر و دست و پا بدهند تا به سلامت به دست ما برسد و اگر نه، این همه گذشت و فداکاری معنا نمی­یافت.

در راه برگشت با خود فکر می­کردم، کاشکی در دوران راهنمایی درسی با عنوان «ولایت» نیز می­داشتیم.

با این حال ما مانده­ایم و وظیفه ای بس سنگین در حفظ این خاک. خدا کند شرمنده نشویم .


روح الله قمری

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۷ مهر ۸۸ ، ۱۷:۴۵
روح اله قمری

سید محمد مهدی طباطباییآقای سید مهدی طباطبایی در یک برنامه تلویزیونی نظرات خود را در مورد حوادث بعد از انتخابات در چند جمله بیان نمودند که به این شرح می­باشد:

«من از ابتدای قضایای انتخابات قصد داشتم در یک برنامه تلویزیونی این موارد را بگویم، به نظر من اگر رئیس جمهور بعد از پیروزی در انتخابات، سخنرانی‌ای را که یک هفته بعد از انتخابات کردند انجام می دادند و مردم را دعوت به مهربانی می‌کردند بسیاری از این فتنه‌ها اتفاق نمی‌افتاد.»

آقای طباطبایی در بیان نظر خود ـ هر چند در رسانه ملی ـ کاملا آزادند، اما نکته­ای که باید به ایشان تذکر داد اینست که چگونه می­شود که در  تمام مدت قبل، حین و بعد از انتخابات دهم ریاست جمهوری، که رقبای احمدی­نژاد همه گونه بی­قانونی و تخلف را از خود بروز دادند، هیچگونه موضع گیری نداشته­اند اما در قبال رفتار احمدی­نژاد چنین بی پروا سخن می­گویند.

برای روشن­تر شدن مطلب، لازم است برخی از تخلفات و جرایمی را که از جانب رقبای احمدی­نژاد انجام گرفت و نگارنده مدعی آن است، به جهت سندِ ادعا و همچنین روشن شدن ایشان یادآور شوم؛

براستی متهم کردن رئیس جمهور مکتبی ـ برای شما که معلم اخلاق نگارنده بوده اید ـ عملی خلاف موازین اخلاقی نیست؟!!

1. ارائه آمارهای دروغ که از مراکز وابسته به رژیم صهیونیستی منتشر شده بود تا جایی که رهبر معظم انقلاب نیز در خطبه­های تاریخی خود در نماز جمعه به آن اشاره نمودند؛

2. متهم نمودن رئیس جمهور به دروغگویی در تمام تبلیغات گفتاری، نوشتاری و ...؛

3. ایجاد اجتماعات غیرقانونی در خیابان­های شهر؛

4. پیگیری مطالبات از طریق روش­های غیرقانونی و انتشار بیانیه­های هیجان­آور، جهت گسیل مردم به خیابان که منجر به کشته شدن ده­ها انسان بی­گناه گردید؛

5. ایجاد دفتر ضبط برنامه های BBC فارسی در یکی از ستادهای آقای موسوی برای خوراک دادن به این رسانه ضد انقلاب در روزهای انتخابات، و بسیاری دیگر از تخلفات ریز و درشت که پرداختن به همه آن­ها در این وجیزه نمی­گنجد.

آقای طباطبایی!

اگر نمی­دانید ـ که می­دانید! ـ طبق اسناد معتبر بدست آمده از اغتشاشگران، تمامی حوادث بوجود آمده بعد از انتخابات، طبق یک سناریوی از پیش طراحی شده، همگی از مدت­ها قبل از انتخابات جزو پروژه­های اجرایی جناح مذکور بعد از احراز شکست در انتخابات بود. به همین دلیل قبل از شروع انتخابات کمیته غیرقانونی صیانت از آرا شکل گرفت یعنی زمانی که هنوز هیچ چیز در مورد نتیحه انتخابات مشخص نبود!

آقای طباطبایی!

یک انسان با انصاف چگونه می­تواند تمام این حقایق را نبیند و فقط به شال سبزی که دکتر احمدی­نژاد در روز بعد از انتخابات بر گردن انداخت بی­انصافانه! حمله نماید، و حتی فراتر از آن رفته و آشوب­هایی را که از مدت­ها پیش نقشه آن طراحی شده بود به یک حرکت رئیس جمهور نسبت دهد؟!!

آقای طباطبایی!

با توجه به آنچه که گفته شد، براستی متهم کردن رئیس جمهور مکتبی ـ برای شما که معلم اخلاق نگارنده بوده اید ـ عملی خلاف موازین اخلاقی نیست؟!!

و چه خوب فرمودند رهبر عزیز انقلاب و نایب بر حق امام زمان(روحی له الفداه)، که «همه باید مراقب گفتار و مواضع و حتی نگفتن‌های خود باشند زیرا نگفتن مسائلی که باید گفت، عمل نکردن به وظیفه است و گفتن مسائلی که نباید گفت، عمل کردن بر خلاف وظیفه است.»(1)

«نخبگان مراقب باشند، زیرا در امتحان عظیمی قرار گرفته اند و موفق نشدن در این امتحان، تنها مردود شدن نیست بلکه موجب سقوط آنان خواهد شد.»(2)

ــــــــــــــــــــــــــــــ

1. دیدار کارگزاران نظام با رهبر معظم انقلاب 29/4/88

2. همان


روح الله قمری

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ تیر ۸۸ ، ۱۸:۲۷
روح اله قمری

اکبر هاشمی رفسنجانیجناب هاشمی!

در خطیه­های نماز جمعه مطالبی را گفتید که تمامش در نوع خود جالب بود. نگارنده قصد پرداختن به همه آن­ها را در این وجیزه ندارد و فقط به یکی از آن همه اشاره می­کند:

جناب هاشمی!

از آزادی تمام زندانیان حوادث اخیر که بعد از انتخابات بازداشت شدند حرف زدید. راستی مگر از ماهیت آن­ها خبر ندارید که اینگونه فرمایش کرده­اید؟

جناب هاشمی!

در میان بازداشت شدگان حوادث بعد از انتخابات، افرادی حضور دارند که جرمشان آتش زدن مسجد است، که ملت به آن می­گوید خانه خدا و در فرهنگ مردم مسلمان (شیعه و سنی) از قداست بالایی برخوردار است!

در میان بازداشت شدگان حوادث بعد از انتخابات، افرادی حضور دارند که قاتل کشته شدگان آشوب­های اخیر هستند، که از بدِ روزگار تنها جرمشان حضور در محل حادثه بود و ملت به آن­ها می­گوید انسان­های بیگناه!

در میان بازداشت شدگان حوادث بعد از انتخابات، افرادی حضور دارند که آن­ها را در خانه­های تیمی گرفته­اند، که ملت به آن­ها می گوید ضد انقلاب و منافق!

این­ها که شما برای آزادی­شان گریبان پاره می­کنید، آن هم در جایگاه خطیب جمعه! نه تنها جزو ملت نیستند، بلکه دشمن ملت اند!

 در میان بازداشت شدگان حوادث بعد از انتخابات، افرادی حضور دارند که برای دسترسی به سلاح گرم به حوزه­های مقاومت سپاه حمله مسلحانه کردند که ملت به آن­ها میگوید محارب!

در میان بازداشت شدگان حوادث بعد از انتخابات، افرادی حضور دارند که دستشان به خون جوانانی آغشته است که در راه مقابله با همان محارب کشته شدند، که ملت به آن کشته­ها میگوید شهید!

جناب هاشمی!

همه این­ها را نوشتم تا بدانید این­ها که شما برای آزادی­شان گریبان پاره می­کنید، آن هم در جایگاه خطیب جمعه! نه تنها جزو ملت نیستند، بلکه دشمن ملتند!

جناب هاشمی!

در میان فرمایشاتتان از قانون صحبت کردید. در جایی دیگر نیز فرمودید که آزادی زندانیان موجب ایجاد آرامش جامعه و بازگشت اعتماد به مردم خواهد ­شد! من به عنوان یکی از همین مردم از شما سوالی دارم.

چگونه می­توان از قانون، و التزام به قانون دم زد و از سوی دیگر آزادی افرادی چون محارب، قاتل، موثر در براندازی نرم و وابسته به بیگانه را خواستار شد؟!!

جناب هاشمی!

بام خانه ما یک بام و یک هوا دارد!


روح الله قمری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ تیر ۸۸ ، ۲۲:۴۲
روح اله قمری

آسمان تعطیل است

بادها بیکارند

ابرها خشک و خسیس

هق هق گریه ی خود را خوردند

من دلم می خواهد

دستمالی خیس

روی پیشانی تب دار بیابان بکشم

دستمالم را اما افسوس

نان ماشینی

در تصرف دارد

......

......

......

آبروی ده ما را بردند!


 استاد قیصر امین پور

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ تیر ۸۸ ، ۰۸:۳۰
روح اله قمری

امام خمینی(ره)

نمی‌شود از شما پذیرفت که ما قانون را قبول نداریم. غلط می‌کنی قانون را قبول نداری! قانون تو را قبول ندارد نباید از مردم پذیرفت، از کسی پذیرفت، ما شورای نگهبان را قبول نداریم. نمی‌توانی قبول نداشته باشی. مردم رای دادن به ای

غلط می‌کنی قانون را قبول نداری!قانون تو را قبول ندارد

نها، مردم 16 میلیون تقریبا یا یک قدری بیشتر رای دادن به قانون اساسی. مردم که به قانون اساسی رای دادند منتظرند که قانون اساسی اجرا بشود؛ هر کس از هرجا صبح بلند می‌شود بگوید من شورای نگهبان را قبول ندارم،‌ من قانون اساسی را قبول ندارم، ‌من مجلس را قبول ندارم، من رئیس‌جمهور را قبول ندارم، من دولت را قبول ندارم. نه! همه باید مقید به این باشید که قانون را بپذیرید،‌ ولو برخلاف رای شما باشد. باید بپذیرید، برای این‌که میزان اکثریت است؛ و تشخیص شورای نگهبان که این مخالف قانون نیست و مخالف اسلام هم نیست، میزان است که همه باید بپذیریم.

 صحیفه امام(ره) جلد 14 صفحه 378

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ خرداد ۸۸ ، ۱۳:۵۵
روح اله قمری

آقا ســـــــــلام ، باز منـــــــم خاک پایــــتان                  دیـــوانه ای که لک زده قلبــــش برایــــــتان

یک کاغـــذ برهنه ی بی مهر و پاکت است                  این بار نامــــه ام به تو اتمام حجـــت است

این بار مثنـــوی ست غـــــزل در غم تو مرد                  از بس به انتـــــــظار نشست و فریب خورد

در این کلاس ســــرد حضور تو واجب است                  این بار چندم است که استاد غایب است؟

دیگر نه ندبــــــه فایــــده دارد نه انتــــــظار                   آقا تــــو را به روح غـــــــــــزل هی مرا نکار

این جمعه هم گذشت، نیامد خبـــــــر ز تو                   گشتم ولی نبــــــود نشان و اثــــــــــر ز تو

نرگس شکفتــــه است تو را داد می زنـــد                   آقا بیا که فاصـــــله فــــــریاد می زنــــــــد

دیشب ستاره سوخت، غزل مرد، گل برید                   تا کی به انتظار تو هر جمعه صد شهیــــد؟

این روزها زمیـــــن و زمان زار می زنــــــــد                   آیینـــــه سر به سینه ی دیـــــــوار می زند

باران ، غـــــــــرور پنــجره را خیس می کند                  اینجا فرشــــــته سجده به ابلیس می کند

تلخ است طعم هر چه غــــزل در گلوی گل                  بر باد رفتــــــــــه غنـــــــچه ی پر آرزوی گل

این روزها نمی شــــــــــــود اندوهگین نبود                  دلــــــواپس نهایــــــــت تلخ زمیــــــــن نبود

تب کرده مادرم ز غمت مدتـــــی مدیـــــــد                  هذیان مادرم شده «آقا خوش آمدیــــد»

امشب دلم هوای تو کرده ست، بد رقـــــم                  من جمعه ها عجیب پریشان و عاشقــــــم

آقا ! به حرمــــــــــت نفـــــس اطلسـی بیا                  در اضطراب ثانیــــــــــــــه ی بی کسـی بیا

امشب دلم عجیب تو را درد می کشـــــــد                  دستم مدام واژه ی « بر گرد » می کشـد

ماهم! اگر تو  دیر کنی دل نمی تپـــــــــــد                   دیگر دقیقه رد شده از ساعت نــــــــــــــود

این جمعه هم دوباره دلم در غمت شکست                 مادر برای آمدنت نـــــــــــــــذر کرده است:

سیصد هزار شاخـــــه ی نرگس بکارد و ...                  سیصد هزار قطـــــــــره ی شبنم ببارد و ...

من سیــــزده ترانـــــــــــــــــه بگویم برای تو                  من، دختـــری که گم شده در های های تو

حالا به پای مثنـــــــــوی ام سجده می کنم                 خود را برای تا به ابـــــد بنــــــــــده می کنم

امضاء : دو چشم خیس و دلی در هوایتـــان                 دیوانه ای که لک زده قلبش برایتــــــــــان ...


  همیلا محمدی

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ خرداد ۸۸ ، ۱۰:۵۸
روح اله قمری

عاتقه صدیقی؛ همسر شهید رجاییداستان جنگ جمل را به خاطر داریم، زمانی که عایشه همسر رسول گرامی اسلام با سوءاستفاده از نسبت با پیامبر خدا، جنگ جمل را بر حضرت امیرالمومنین تحمیل نمود.

در آن روز گمراهان به خیال باطل خود معیارهایی را که پیامبر قبل از پایان عمر شریفش، تبیین نموده بود را رها کردند و به نسبت ها توجه کردند و جانب همسر پیامبر را گرفتند و ... .

امروز نیز تاریخ به گونه­ای دیگر تکرار شده است. برخی افراد از قبیل «عاتقه صدیقی» همسر شهید رجایی در سخنرانی­های خود مواضع احمدی­نژاد که منطیق بر دفاع از آرمان­های انقلاب و اسلام و زنده کردن گفتمان امام خمینی(ره) است را محکوم می­کنند، آن هم با پنهان شدن پشت سر شهیدان رجایی و امثالهم و سوءاستفاده از شخصیت مورد قبول آن بزرگواران!

حال باید به این دسته خاطر نشان کرد که آیا صرف همسری شهید رجایی بودن مصداق همفکری شما با آن شهید است؟ صد البته که اینچنین نیست؟ اگر اینگونه بود ـ که اینطور نیست ـ باید میان علی(ع) و عایشه ـ نعوذباالله ـ جانب حق را به عایشه داد. حربه­ای که دشمنان اسلام در مقابل علی(ع) به­کار بردند، در عصر حاضر نیز در حال تکرار است!علی(ع) باحق است و حق با علی(ع)

آری، تاریخ تکرار مکررات است!

در آن روز تاریخی عایشه ـ که شاید خود ملعبه دست دشمنان اسلام قرار گرفته بود ـ با استفاده از نسبت خود با پیامبر(ص) مردم عوام و بی­خرد را به دور خود جمع نمود و به جنگ با امیرالمومنین علی(ع) پرداخت، درحالیکه تنها کسی که با معیارهای پیامبر و اسلام همخوانی داشت و یا به عبارتی بهتر خود اسلام بود، علی(ع) بود.

اگر در روزگاری معیارها فراموش شود و نسبت­ها جایگزین گردند، همان حادثه تلخ جنگ جمل تکرار خواهد شد. حادثه­ای که دیروز به واسطه عایشه اجرا شد، امروز به واسطه امثال همسر شهید رجایی به وقوع پیوسته و فردا نیز بدون شک از جانب کسی دیگر به وقوع خواهد پیوست.

حال باید مواظب بود که در این آشفته بازار فتنه­گری در این عصر مدرنیته، میان علی(ع) و عایشه زمان، حق را شناخت و حق را انتخاب کرد.انشاءالله


روح الله قمری

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ خرداد ۸۸ ، ۲۰:۳۹
روح اله قمری

تار و پود مصطفی یک لاله بود آن هم بسوخت!

شهر پیغمبر پر از بیداد شد                         آسمان لبریز از فریاد شد

نخل ها بر سینه  و سر می زدند                  طائران عرش پرپر می زدند

چشم جبریل امین مبهوت بود                      غرق ماتم عالم لاهوت بود

چشم عالم لب به لب الماس شد                خاک یثرب مست بوی یاس شد

عالمی خاموش و بی مهتاب گشت              ارغوان رخ، ماه عالمتاب گشت

شاپرک هاییم و خاکستر شدیم                   وای مردم، وای بی مادر شدیم


زنده یاد ابوالفضل سپهر

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ خرداد ۸۸ ، ۰۸:۱۵
روح اله قمری

شال سبزآقای میرحسین موسوی علی­رغم این که هنوز زمان تبلیغات انتخاباتی فرا نرسیده است، بر خلاف قانون در حال تبلیغات انتخاباتی هستند.

ایشان گاهاً برخی مطالب را بیان می­کنند که به نوبه خود جای بررسی دارد. برای مثال ایشان در بعضی از سخنرانی­های تبلیغاتی ـ­تاکید می­شود تبلیغاتی­ـ خود افکار و عملکرد دولت احمدی­نژاد را پوپولیستی و عوام­فریبی و «استفاده ابزاری از اعتقادات مردم» ارزیابی کردند. از جمله موارد مورد استناد موسوی، دیدگاه های مذهبی احمدی­نژاد، توسل به ائمه در تمامی مناسبات داخلی و خارجی وی، استفاده وی از جملات با محتوای ظهور امام زمان(عج) و ... می­باشد، که موسوی برای اثبات ادعای خویش از آن­ها نام می­برد.

از سوی دیگر، افکار و عملکرد احمدی­نژاد در حالی مورد انتقاد میرحسین موسوی قرار گرفته، که اخیراً ایشان در سخنرانی­ها، میتینگ­ها و دیگر برنامه­های تبلیغاتی خود، از نماد سبز در قالب شال سبز و پرچم سبز استفاده می­کند، که نشانگر سیادت ایشان می­باشد و دلیل استفاده از این شیوه تبلیغ هم این است که مردم ایران به سیادت افراد احترام ویژه می گذارند.

نگارنده قصد بررسی درستی  و یا نادرستی ادعای جناب موسوی را ندارد، اما اگر رفتار احمدی­نژاد ـ­بنا بر ادعای آقای موسوی­ـ یک حرکت پوپولیستی و عوام گرایانه باشد، سوالاتی که در این میان به ذهن خطور می­کند این است که؛

آیا این سیاست آقای موسوی قابلیت دفاع دارد، و اگر دارد چگونه است که عملکرد احمدی­نژاد پوپولیستی است و در مقابل عملکرد موسوی پوپولیستی نیست؟

چرا آقای میرحسین موسوی خود از همین روش عوام فریبانه و پوپولیستی ـ­به زعم خود ایشان­ـ برای جذب مخاطب استفاده می­کند؟

سوالاتی که آقای میرحسین موسوی تا کنون به آن­ها جواب نداده است!!

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ ارديبهشت ۸۸ ، ۲۰:۳۹
روح اله قمری

میر حسین موسویچندی پیش در جریان کنفرانس بین المللی دوربان 2 که در ظاهر برای پیدا نمودن راهکارهای مبارزه با پدیده شوم نژادپرستی تدارک دیده شده بود، اتفاقاتی رخ داد که در نوع خود جالب توجه بود.

ماجرا از این جا آغاز می شود که هنگامی که قرار شد در این کنفرانس رئیس جمهور ایران به عنوان اولین شخصیت بعد از «بان کی مون» دبیر کل کره ای سازمان ملل به سخنرانی بپردازد، لابی صهیونیست از مدت ها قبل از برگزاری این کنفرانس با تلاش گسترده در پی لغو این سخنرانی بود. لابی صهیونیستی برای جلوگیری از این برنامه فشارهای زیادی را اعمال نمود اما با ناکامی مواجه شد و بدین ترتیب فاز دوم از پروژه خود را شروع نمود. آن ها با اعمال فشار بر کشور سوئیس ـ میزبان کنفرانس ـ خواستار عدم استقبال این کشور در هنگام ورود رئیس جمهور ایران به سوئیس شدند که این پروژه نیز با شکست مواجه گردید.

گویا آن ها می دانستند که صحبت های احمدی نژاد ـ در یک کنفرانس بین المللی که متولی آن سازمان ملل است ـ می تواند همچون سیلی که خانه و کاشانه را ویران می کند، این جرثومه فساد را به ویرانی بکشاند.

به هر حال روز سخنرانی فرا رسید و احمدی نژاد در برابر بیش از نیم میلیارد نفر از مردم جهان ـ که به صورت مستقیم سخنرانی وی را از طریق رسانه های بین المللی گوش می دادند ـ سیاست های دوگانه غرب و آمریکا و اسرائیل را در رابطه با حقوق بشر به چالش کشاند آن هم با منطق و استدلال قوی!

دولتمردان غربی برای ایجاد اخلال در سخنرانی احمدی نژاد فاز سوم پروژه را به اجرا گذاشتند، و در ابتدای صحبت های احمدی نژاد چند نفر از دانشجویان اسرائیلی با بی ادبی تمام علاوه بر بی حرمتی به رئیس جمهور ایران و حاضرین در جلسه فرهنگ غنی! خود را نیز به جهانیان مخابره کردند. اما به لطف هوشمندی رئیس جمهور ایران اسلامی، در این مرحله نیز ناکام ماندند، تا اینکه فاز آخر پروژه که خروج برخی از نمایندگان کشور های اروپایی از سالن بود را رغم زدند، که باز هم این مرحله با ناکامی آن ها به پایان رسید، و جهانیان دیدند که آزادی بیان فقط دستمایه ای برای توهین به مقدسات است نه برای سوال پرسیدن از چگونگی پیدایش اسرائیل و هولوکاست!

با این همه می توان فهمید که طراحی چندین مرحله ای مخالفین سخنرانی احمدی نژاد برای ناکام گذاشتن وی، از این روی بود که آن ها می دانستند در برابر منطق احمدی نژاد نمی توانند مقابله کنند و به همین دلیل امیدوار بودند که در همان فاز های ابتدایی در سخنرانی احمدی نژاد اخلال ایجاد کنند تا کار به مرحله آخر (خروج از سالن) نرسد که با درایت و اعتماد به نفس  احمدی نژاد، مفتضح شدند.

کمتر انسان آزاده ای است که از عملکرد و موضع منطقی و خوب رئیس جمهور ایران خوشحال نباشد و آن را مورد تقدیر قرار ندهد. از سوی دیگر به گواه مسئولین رژیم صهیونیستی، احمدی نژاد تمام تارهایی را که آن ها در صدد بافتن آن بودند قبل از تنیدن پاره کرد. در واقع عملکرد رئیس جمهور ایران در این کنفرانس به گونه ای بود که بیانیه از پیش نوشته شده آن ـ که چند روز قبل از پایان کنفرانس خوانده شد ـ به دلیل استدلال های منطقی وی کاملا بی تأثیر بود و تحت پوشش مواضع به حق جمهوری اسلامی ایران قرار گرفت.

بعد از تأثیر صحبت های احمدی نژاد در محکومیت رژیم صهیونیستی بر افکار  عمومی جهانیان، لابی صهیونیسم بین الملل تصمیم به خنثی کردن این سخنرانی نمود که تا کنون بی تأثیر بوده و پرداختن به آن خارج از بحث مورد نظر نگارنده می باشد و قصد پرداختن به آن را در این وجیزه ندارد.

روی سخن نگارنده به موضع گیری بعضی از افراد داخلی است که ـ خودآگاه یا ناخودآگاه ـ همگام با رسانه های غربی به مواضع برحق احمدی نژاد می تازند.در میان این افراد نام آقای میر حسین موسوی به نحوی ملموس خود نمایی می کند.

ایشان که در اوایل انقلاب در سمت نخست وزیر جمهوری اسلامی ایران به خدمت مشغول بودند بعد از پایان دوره نخست وزیری خود دیگر مثل گذشته در عرصه سیاسی نقش فعال را ایفا نمی کردند تا اینکه از چندی پیش به بهانه حضور در انتخابات دهم ریاست جمهوری فعالیت های گسترده ای را در فضای سیاسی و رسانه ای ایران آغاز کرده اند. این حضور سیاسی ایشان سبب گردیده که وی در برابر سوالات خبرنگاران و افکار عمومی، برای مباحث روز و مسایل مورد نظر جامعه دیدگاه های خود را بیان نماید. که از جمله اظهار نظرهای وی، می توان به دیدگاه ایشان در قبال کنفرانس دوربان 2 اشاره کرد. ایشان در یکی از سخنرانی های انتخاباتی خود عملکرد رئیس جمهور احمدی نژاد را در کنفرانس دوربان 2 «افتضاح»! نامیدند. عبارتی که حتی رسانه های تابلودار غرب و آمریکا به این صراحت از بیان آن ابا داشتند. بیان این دیدگاه از شخصی که خود را تابع آرمان هایمحمود احمدی نژاد امام راحل(ره) معرفی می کند جای بسی تعجب است. در همین حال با نگاهی کوتاه به اطرافیان ایشان به راحتی می توان به آبشخور موضع ایشان در قبال سخنرانی احمدی نژاد پی برد. حال باید از آقای میرحسین موسوی پرسید که چگونه از آرمان های امام راحل(ره) صحبت می کنید و مواضع احمدی نژاد در موضع فلسطین و اسرائیل را ـ که منبعث از دیدگاه امام راحل(ره) است ـ افتضاح می دانید، اما در قبال نظرات اطرافیان فعلی خود ـ که در تضاد با افکار امام(ره) است ـ سکوت می کنید؟! آقای موسوی چگونه در مدت بعد از دوران نخست وزیری و به عبارت بهتر دوران هشت ساله اصلاحات که بدترین توهین ها به مقدسات اسلام بیان شد دم بر نیاوردید؟ خوب است که مروری کوتاه بر برخی از نظرات همفکران کنونی خود در ستاد انتخاباتی خود بفرمائید. لظفا بخوانید:

1.       «تفکر شیعه موجب انحطاط مملکت ما و مانعی برای دموکراسی است»!

2.       «قوانین اسلامی متعلق به 14 قرن پیش است و جوابگوی مشکلات جوامع در زمان حال نیست»!

3.       «فرهنگ شهادت طلبی باعث ترویج خشونت می شود»!

4.       «انقلاب اسلامی شبیه استبداد قجری است»!

5.       «هیئت های مذهبی منشا خشونت هستند و بسیجی ها اعضای تشکیل دهنده این هسته ها می باشند»!

6.       «اصلی ترین مشکل اصلاحات این است که در کشور ما ایران هنوز خدا نمرده است»!

7.       «قلم فقها در طول تاریخ آغشته به خون اندیشمندان بوده است»!

8.       «راه و بینش امام خمینی باید به موزه تاریخ سپرده شود»!

9.       «ائمه معصومین هم قابل نقد هستند»!

10.   «این نظریه که سیاست عین دیانت و دیانت عین سیاست است، زائیده افکار عامیانه است»!

11.   «امام حسین قربانی خشونت جدش درجنگ های صدر اسلام شد»!

12.   «مظاهر دینی مانند حجاب و حیای زنان، نماد عقب افتادگی است»!

13.   «جوانانی که به مسجد می روند و کتاب های مذهبی می خوانند از نظر ساختار فکری و روانی ضعیف هستند»!

14.   «مبارزه با اسرائیل مبنای فقهی و حقوقی ندارد»!

15.   «اثبات حق حاکمیت به معنای حقوقی آن برای خدا اشکالات فراوانی دارد»!

16.   «دستورات طالبان و قوانین مصوب در ایران از یک کاسه است»!

17.   «اندیشه ارزش گرایی اسلامی از سنخ تفکر طالبان است»!

18.   «امام را باید نقد کرد»!

19.   «انزوا و عقب افتادگی ثمره دو دهه انقلاب است»!

20.   «قرآن قابل نقد است»!

21.   «مردم همانند گدایانی هستند که اگر مرگ موش را نیز به رایگان به آنان بدهید برای آن صف می ایستند.»! و... .

موارد فوق، فقط اندکی از بسیارها و بخش کوچکی از هزاران نمونه مشابه دیگر است که مدعیان اصلاحات طی 8 سال حاکمیت بر دولت و مجلس، در مقاله ها، مصاحبه ها، سخنرانی ها و سمینارهای خود علیه خدا، رسول خدا(ص)، ائمه اطهار(ع)، اسلام، انقلاب، امام(ره)، نظام، مردم و... بر زبان و قلم خویش آورده اند و تمامی آنها به صورت مکتوب و مستند موجود و برای همگان قابل دسترسی است.

آیا مواضع و افکار احمدی نژاد افتضاح است یا مواضع برخی از دوستان تان در ستاد انتخاباتی شما؟ اگر افکار احمدی نژاد را افتضاح ارزیابی کرده اید لطفا نظرتان را در باره دیدگاه های امام خمینی(ره) نیز در این باره به صراحت بیان کنید. مگر امام راحلمان اسرائیل را غده سرطانی نمی پنداشتند و بر این فرموده خود اصرار نمی ورزیدند؟ آتش مواضع امام(ره) که از احمدی نژاد تند تر بود، نبود؟ آیا این ادعای شما که خود را از نیرو های مدافع آرمان های امام و انقلاب می دانید نمی تواند فقط برای جذب عده ای از مذهبی ها باشد؟

آری برادر میر حسین! قدری به اطراف خود بنگرید و ببینید با افرادی فالوده می خورید که تمام موارد ذکر شده در بالا را جزو افتخارات خود محسوب می کنند و بدان می بالند. آن ها شما را پله ای بیش برای رسیدن به هدف خود نمی بینند. حال خود قضاوت کنید، کدام یک افتضاح هست؟!!


روح الله قمری

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ ارديبهشت ۸۸ ، ۱۹:۴۲
روح اله قمری