افق روشن

لازمه انتقال فرهنگ، وجود ارتباط است

افق روشن

لازمه انتقال فرهنگ، وجود ارتباط است

۱۳ مطلب با موضوع «اجتماعی ـ کار اجتماعی» ثبت شده است

میل خود را حق خود ندانیم.
شهین خانم و مهین خانم توی خیابون به هم رسیدن، بعد از کلی احوالپرسی و چاق سلامتی، شهین خانم پرسید: راستی از دخترت چه خبر؟
دوسالی باید باشه که ازدواج کرده، از زندگیش راضیه؟ بچه دار شد؟
مهین خانم یه بادی به غب غب انداخت و گفت:
آره جونم، این پسره، شوهرش، مثل پروانه دور سرش می‌چرخه، اون سال اول عروسی که دایم

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۰ آبان ۹۳ ، ۱۳:۴۵
روح اله قمری

پیامک

"محصولات تقویتی *ویژه آقایان*

(وکیوم،قرص،قطره،لارجر،کینگ)

اطلاعات=ارسال1"

تصور کنید گیرنده این پیامک فاخر! دختر یا پسر 11-12 ساله خودتان باشد!

اشتباه نکنید! هدف از متن بالا تبلیغ کالا یا جنس خاصی نیست. بلکه منظور این است که چند روزی می شود که پیامک های مشابهی مانند متن فوق از طریق سامانه های ارسال انبوه پیامک، بین عموم مردم ارسال می شود. حال اگر مخاطب این پیامک جنسی، یک پسر و دختر نوجوان باشد، خودتان تصور کنید چه فاجعه فرهنگی در جامعه رخ می دهد. حال تصور کنید گیرنده این پیامک فاخر! دختر یا پسر 11-12 ساله خودتان باشد! کافی است آن را به شما نشان داده و سوال کند "پدر یا مادر، تبلیغات این پیامک برای تقویت چیست؟"

این چنین است که حریم عمومی جامعه ـ در مقابل چشمان غفلت زده مسئولین کم خاصیت فرهنگی مان ـ اسیر دست دلالان و تاجران می شود، و اینجاست که جای خالی پیوست فرهنگی در موضوعات مختلف فرهنگی اجتماعی جامعه و در غفلت مسئولان فرهنگی شهرمان به وضوح نمایان است.


روح اله قمری


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ آبان ۹۲ ، ۲۲:۱۹
روح اله قمری

پیام شهید آوینی به امام خامنه ای:

ما به جهاد فی سبیل الله عشق می ورزیم. و این امری است فراتر از یک انجام وظیفه خشک و بی روح. این سخن یک فرد نیست، دست جماعتی عظیم است که به سوی حضرت شما دراز شده تا عاشقانه بیعت کند، بسیارند کسانی که می دانند شمشیر زدن در رکاب شما برای پیروزی حق از همان اجری در پیشگاه خدا برخوردار است که شمشیر زدن در رکاب حضرت حجت و نه تنها آماده که مشتاق بذل جان هستند. سر ما و فرمان شما.


شهید آوینی
۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۲ ، ۲۲:۳۱
روح اله قمری

خواهرم!  چه می گوییم فرزند شهید را؟

 

 

 اثر چادر سیاه تو کمتر از اثر خون شهید نیست!

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ فروردين ۸۵ ، ۲۱:۳۷
روح اله قمری

شهید حسین خرازی

آنان که رفتند کاری حسینی کردند

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۸۵ ، ۲۲:۴۰
روح اله قمری

 

گفتند حسین خرازی را آورده اند بیمارستان. رفتم عیادت . از تخت آمد پایین، بغلم کرد.

گفت: «دستت چی شده ؟» دستم شکسته بود. گچ گرفته بودمش

گفتم: «هیچی حاج آقا! یه ترکش کوچیک خورده ، شکسته» خندید.

گفت «چه خوب! دست من یه ترکش بزرگ خورده ، قطع شده.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۸۵ ، ۲۲:۳۲
روح اله قمری

  توی عملیات خیبر دستش قطع شده بود بعد از مدتی شنیدیم حسین از بیمارستان مرخص شده و برگشته. ازسنگر فرماندهی سراغش رو می گرفتیم.

گفتند: «رفته سنگر دیده بانی»

-رفته طرف ما ؟ توی سنگر دیده بانی هم نبود. چشمم افتاد به دکل دیده بانی . رفته بود آن بالا ؛ روی نردبان دکل. بهش گفتم: « حسین آقا ! اون بالا چی کار می کنی شما؟»

گفت: « کریم! ببین. با یه دست تونستم چهار متر بیام بالا. دو روزه دارم تمرین می کنم. خوبه نه؟!»

  گفتم: « چی بگم والا؟»

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۸۵ ، ۲۲:۱۷
روح اله قمری

شهید مهدی باکری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۸۴ ، ۲۲:۴۹
روح اله قمری

خوشا آنان که الله یارشان بید

به حمد و قل هوالله کارشان بید

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۹ اسفند ۸۴ ، ۲۲:۲۹
روح اله قمری

 نام: حسن(غلامحسین)

نام خانوادگی: باقری(افشردی)

تاریخ تولد: 25/12/1334

تاریخ شهادت: 9/11/1361

سن شهادت: 27 سالگی

محل شهادت: فکه جنوبی

آخرین سمت: جانشین فرماندهی یگان زمینی سپاه پاسداران

تولد و کودکی                                      

به روز سوم شعبان 1375 ه.ق مطابق با 25 اسفند سال 1334 ه.ش در خانواده‌ای مذهبی و دوستدار اهل بیت عصمت و طهارت (ع) در حوالی میدان خراسان تهران چشم به جهان گشود. والدینش به عشق و محبت ابا عبدالله‌ الحسین (ع) و از باب تیمن و تبرک، نام «غلامحسین» را بر او نهادند و به دنبال آن در سن دو سالگی در سفر کربلا او راه همراه خود بردند.

پدرش که در تربیت وی، جدیت زیادی داشت از همان طفولیت او را با خود به مسجد و هیات و مراسم عزاداری سرور شهیدان می‌برد. این حضور معنوی باعث شد که او در آن ایام عضو فعال و موثر هیات نوباوگان محبان ‌الحسین (ع) گردد.

غلامحسین دوره دبستان را در مدرسه مترجم ‌الدوله و دوره متوسطه را در دبیرستان مروی تهران به پایان رساند.

             

   فعالیت های قبل از انقلاب  شهید باقری همزمان با تحصیل، در کلاسهای حدیث و مباحث مربوط به حضرت صاحب‌ الزمان (عج) که در مسجد صدریه دایر می‌گردید، شرکت می‌کرد. از کلاس سوم دبیرستان فعالیت فرهنگی خود را با ایجاد کتابخانه در این مسجد، به همراه تنی چند از همفکرانش شروع کرد و در راستای کسب آگاهیها و رشد فکری خویش، ضمن مطالعه و تحقیق پیرامون مباحث مذهبی، جلسات سخنرانی را در جمع دوستانش برگزار می‌نمود. در سال 1354 پس از اخذ دیپلم ریاضی، در رشته دامپروری دانشکده کشاورزی شهر ارومیه تحصیلات عالی خود را آغاز کرد. در این ایام علاوه بر مطالعه منظم و انسجام یافته در زمینه مسائل اسلامی، با سخنرانی در جمع دانشجویان و برقراری کلاسهایی در زمینه اصول عقاید برای دانش‌آموزان مدارس، فعالیت مذهبی خود را دنبال می کرد و بارها با بعضی از اساتید غربزده که فرهنگ اسلامی را انکار و مظاهر منحط غربی را ترویج می‌نمودند، به بحث می‌نشست و ماهیت آن فرهنگ و عوامل غربزده را افشا می‌کرد. از این رو، وی به عنوان یک عنصر مذهبی و فعال حساسیت مسئولان و گارد دانشگاه را برانگیخته بود، که در نهایت به دلیل این فعالیتها پس از یک سال و نیم تحصیل، از دانشگاه اخراج گردید. در این ایام در جواب یکی از نزدیکانش که به او گفته بود: تو یک سال و نیم از عمرت را بی‌خود تلف کردی. پاسخ می‌دهد: من وظیفه‌ام را ...

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ اسفند ۸۴ ، ۰۰:۱۷
روح اله قمری

شهید حسن باقری (غلامحسین افشردی)

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۸۴ ، ۰۰:۵۶
روح اله قمری

 

Image hosting by TinyPic

               خدایا !

 

               به من زیستنی عطا کن

 

                         که در لحظه مرگ

 

                      بر بی ثمری لحظه ای

 

               که برای زیستن گذشته است

 

                                    حسرت نخورم

 

                                                        و

 

                                                             مردنی عطا کن

 

                                                                که بر بیهودگی اش

                                                 

                                                                    سوگوار نباشم!

      

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ بهمن ۸۴ ، ۰۰:۲۲
روح اله قمری

یک با یک برابر نیست!

Image hosting by TinyPic

معلم پای تخته داد می زد
صورتش از خشم گلگون بود ...
و دستانش به زیر پوششی از گرد ...
پنهان بود ....
........
ولی آخر کلاسی ها
لواشک بین خود تقسیم می کردند ....
وان یک ... گوشه ای دیگر
«
جوانان » را ورق می زد .......
برای آنکه بیخود ...های و هو
می کرد و ..... با آن شور بی پایان
تساوی های جبری را نشان می داد ......

با خطی خوانا به روی تخته ای کز
ظلمتی تاریک
غمگین بود
تساوی را چنین بنوشت :
«
یک با یک برابر هست ...»
از میان ِ جمع شاگردان یکی برخاست ،
همیشه یک نفرباید بپاخیزد
به آرامی سخن سر داد :
تساوی اشتباهی فاحش ومحض است ...
معلم
مات بر جا ماند .

Image hosting by TinyPic

و او پرسید :
اگر یک فرد انسان واحد یک بود ....
آیا باز ......... یک با یک برابر
بود ؟
سکوت مدهشی بود و ... سوالی سخت .... !!
معلم خشمگین فریاد زد :
آری برابر بود .
و او با پوزخندی گفت :
اگر یک فرد انسان واحد یک بود
آنکه زور و زر به دامن داشت
بالا بود ...
وانکه
قلبی پاک و دستی فاقد زر داشت
پایین بود ... !؟؟
اگر یک فرد انسان واحد یک بود
آنکه صورت نقره گون ،
چون قرص مه می داشت
بالا بود ....
وان سیه چرده که می نالید
پایین بود ... !؟
اگر یک فرد انسان واحد یک بود .....
این تساوی زیر و رو می شد !!!
حال می پرسم :
یک اگر با یک برابر بود ...
نان و مال مفت خواران
از کجا آماده می گردید ؟

یا چه کس دیوار چین ها را بنا
می کرد ........؟
یک اگر با یک برابر بود ...!
پس که پشتش زیر بار فقر خم می شد ؟
یا که زیر ضربت شلاق له می گشت ؟
یک اگر با یک برابر بود .....
پس چه کس آزادگان را در قفس می کرد ؟
معلم ناله آسا گفت :
بچه ها در جزوه های خویش

بنویسید :

یک با یک برابر ....

نیست!!!!!...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۸۴ ، ۰۲:۰۲
روح اله قمری