چند روزی است که حرکت پرتاب کفش «منتظر الزیدی» ـ مدیر خبر شبکه البغدادیه ـ نقل محافل گوناگون شده است. در این میان محکوم شدن اقدام «الزیدی» توسط برخی افراد معلوم الحال جای سوال دارد!
به چند نمونه از افاضات طیفی که فقط از گفتگو با شیطان بزرگ آن هم تحت هر شرایط حقارت آمیز و خفت باری دم می زند، توجه کنید؛
خانم مسیح علی نژاد در یکی از پایگاه های اینترنتی ضد انقلاب نوشته اند: «چه بد است که جمعی در ایران برای لنگه کفشی جشن گرفته اند» در این حال آقای احمد زیدآبادی نیز در ادامه این تفکر و جریان منحرف در همان پایگاه نوشته است که «من هرچه را بفهمم قطعا این همه خوشحالی برخی محافل داخلی ایران از پرت کردن دو لنگه کفش خبرنگار عراقی به سمت جرج بوش را نمی فهمم»
شما راست می گویید، حق دارید که معنای حرکت الزیدی را نفهمید. شماها هرگاه معنا و فلسفه برائت از مشرکین و رمی جمرات شیطان را در موسم حج فهمیدید، قطعا مفهوم اقدام الزیدی و خوشحالی ملت های مسلمان از این حرکت را نیز خواهید فهمید. خواهید فهمید که آن چیزی که منتظر به سوی بوش پرتاب کرد نماد تنفر مرد عراق از شیطان بزرگ بود نه فقط دو لنگه کفش!
بی تردید یکی از تفسیر های حرکت این مبارز انقلابی رمی شیطان بوده است. مگر نه اینست که در موسم حج، رمی جمرات را به ما آموخته اند. مگر فلسفه حج و رمی جمراتش را فراموش کرده اید. شاید در شناسایی شیطان عقیم شده اید، که در برابر شیطان صفتان و فرزندان آن ملعون نیز سکوت اختیار کرده اید. مگر فلسفه برائت از مشرکین یکی از اعمال حج نیست؟ پس چگونه است که این اقدام انقلابی را زیر سوال می برید؟ جواب یک چیز بیش نمی تواند باشد؛ و آن این که شماها خود را هم موضع بوش که یکی از نمادهای اصلی شیطان ـ بخوانید فرزند شیطان ـ است، می دانید. زیر سوال بردن حرکت الزیدی معنایی جز این نمی تواند داشته باشد.
این که گفته می شود الزیدی باید بوش را با پرسش هایش می کوبید، نه با کفش هایش نیز ـ با عرض پوزش از آقایان ـ حرف مفتی است، چرا که اساسا اصل پرسش در شرایط وجود منطق و عقل محل اِعراب پیدا می کند، نه در شرایطی که قانون جنگل و خونریزی حکمفرماست. آیا اگر کسی به ناموس، وطن، زن و بچه هایتان در روز روشن تجاوز کند، باز هم با او با منطق گفتگو برخورد خواهید کرد؟
شماها را نمی دانم، اما از شیعه پیرو ولایت امیرالمومنین(ع) نمی توان چنین انتظاری داشت. الزیدی و همفکران او که خود را پیرو آن امام همام می دانند، هیچگاه نمی توانند در برابر منطق به وجود آورنده زندان ابوغریب، کشتار انسان های بی گناه در مسجد که حرم امن خداست و هزاران جنایت دیگر ـ که نگاشتن همه آن ها در این وجیزه نمی گنجد و اساسا امکان پذیر نیست ـ سکوت اختیار نمایند.
آری؛ زندان ابوغریب را به یاد بیاورید، با آن وضع فضاحت بارش!
هنوز کشته شدن مسلمانان نیمه جان در مسجد توسط سرباز آمریکایی مستر بوش و تجاوزات متعدد به نوامیس مسلمین در عراق و هزاران حادثه تلخ دیگر از این قبیل ـ که حتی انسان از نوشتن آن ها هم شرم دارد ـ از ذهن «منتظر» و همفکران او در سراسر جهان محو نشده است. حساب خود را از او جدا کنید. به یاد داریم که در دوران یکه تازی تان چگونه نوچه آمریکا شده بودید و دم از ارتباط با این شیطان کثیف می زدید. آری؛ حق دارید این گونه آشفته شوید. براستی که حقیقتا آن کفش ها با تمام وجود بر سر و قلم شما خورده است که این گونه خشمگین شده اید. پس خیالتان راحت باشد که با زیر سوال بردن این حرکت نه تنها کوچکترین نتیجه ای عایدتان نمی شود بلکه به خواست خدا روز به روز شاهد آگاهی بیشتر مسلمین جهان خواهیم بود. مسلمانانی که درک کرده اند، در شرایط کنونی راه مقابله با استکبار فقط از در جهاد می گذرد. انشاءالله
روح الله قمری
10/دی/1387