افق روشن

لازمه انتقال فرهنگ، وجود ارتباط است

افق روشن

لازمه انتقال فرهنگ، وجود ارتباط است

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهید» ثبت شده است

شهید حسین خرازی

آنان که رفتند کاری حسینی کردند

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۸۵ ، ۲۲:۴۰
روح اله قمری

 

گفتند حسین خرازی را آورده اند بیمارستان. رفتم عیادت . از تخت آمد پایین، بغلم کرد.

گفت: «دستت چی شده ؟» دستم شکسته بود. گچ گرفته بودمش

گفتم: «هیچی حاج آقا! یه ترکش کوچیک خورده ، شکسته» خندید.

گفت «چه خوب! دست من یه ترکش بزرگ خورده ، قطع شده.»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ فروردين ۸۵ ، ۲۲:۳۲
روح اله قمری

 رفتیم توی شهر و یک اتاق کرایه کردیم. بهم گفت: «زندگی ای که من می کنم سخته ها» گفتم: « قبول» برای همه کاراش برنامه داشت؛ خیلی هم منظم و سخت گیر.غذا خیلی کم می خورد. مطالعه خیلی می کرد. خیلی وقت ها می شد روزه می گرفت. معمولا همان روزهایی هم که روزه بود می رفت کوه. به یاد ندارم روزی بوده باشد که دونفرمان دو تا غذا از سلف دانشگاه گرفته باشیم. همیشه یک غذا می گرفتیم، دو نفری می خوردیم .خیل وقت ها می شد نان خالی می خوردیم.

شده بود سرتاسر زمستان ، آن هم توی تبریز ، یک لیتر نفت هم توی خانه مان نباشد.کف خانه مان هم نم داشت، برای این که اذیتمان نمکند چند لا چند لا پتو و فرش و پوستین می انداختیم زمین.

۱۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۸۴ ، ۲۲:۵۴
روح اله قمری

 سال پنجاه و دو تازه دانشجو شده بودم. تقسیممان که کردند، افتادم خوابگاه شمس تبریزی. آب و هوای تبریز بهم نساخت ، بد جوری مریض شدم. افتاده بودم گوشه خوابگاه . یکی از بچه ها برایم سوپ درست می کرد و ازم مراقبت می کرد. هم اتاقیم نبود. خوب نمی شناختمش. اسمش را که از بچه ها پرسیدم، گفتند: «مهدی باکری»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ اسفند ۸۴ ، ۲۲:۳۰
روح اله قمری

شهید حسن باقری (غلامحسین افشردی)

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ اسفند ۸۴ ، ۰۰:۵۶
روح اله قمری