افق روشن

لازمه انتقال فرهنگ، وجود ارتباط است

افق روشن

لازمه انتقال فرهنگ، وجود ارتباط است

۲ مطلب در ارديبهشت ۱۳۸۹ ثبت شده است

تجمع در مقابل بیت آقای قربانیدیروز تجمع اعتراض­آمیز علیه بدحجابی و بی­حجابی توسط دانشجویان مسلمان در مقابل دانشکده علوم پایه دانشگاه گیلان در رشت برگزار شد. من نیز بر حسب وظیفه شرعی در این تجمع شرکت نمودم. اما در حین برگزاری تجمع، نکاتی را مشاهده نمودم که نه تنها جالب، بلکه مضحک به نظر می­رسید.

در ابتدا چند تشکل دانشجویی بیانیه­های خود را قرائت نمودند اما نکته جالب در این میان حضور جناب آقای پورعیسی ـ مدیر کل اداره ارشاد اسلامی استان گیلان ـ به عنوان سخنران تجمع بود. ایشان آن­چنان با شور و حرارت در مورد حجاب و ضرورت رعایت آن نطق نمودند که همه حاظران مبهوت فرمایشات این عزیز گردیدند. نکته این­جا بود که وقتی آقای پورعیسی خود می­بایست به عنوان مسئول اثرگذارترین نهاد در امور فرهنگی استان نسبت به عدم برنامه­ریزی سازمان خود در این مقوله پاسخگو می­بود، در خنده­آورترین شکل ممکن در مقام یک دانشجو! خواسته­های دانشجویان را با تمام شور انقلابی! خود بیان نمود.

نمیدانم چرا در هنگام بازگشت از آن­جا، به این نتیجه رسیدم که حرکت من و همه دانشجویان از جلو دانشگاه تا بیت ایشان کار اشتباهی بود.

پس از پایان سخنان خطیب محترم تجمع، دانشجویان انقلابی به سمت بیت! حاج آقا قربانی حرکت نمودند تا اعتراض و درخواست خود را به پدر روحانی استان ارائه نمایند. من نیز همراه با این جوانان ـ که سرشار از شور و شعور انقلابی بودند ـ و تعدادی دیگر از دوستان حرکت کردیم به سمت بیت.

در بین راه شعارهایی داده شد تا رسیدیم به بیت.

سپس نماینده نماینده ولی فقیه در استان در جمع دانشجویان حاضر شد و سخنانی را ارائه نمود، آن هم از نوع سخنان آقای پورعیسی!

اما چیز عجیبی که توجه مرا به خود جلب نموده بود، این بود که بَنر بزرگی از تبلیغ برج «آدینه» ـ بزرگترین مجتمع تجاری در شمال کشور ـ در کنار بیت! آقای قربانی نصب کرده بودند. برجی که می­گویند زیر نظر برخی از بزرگواران! در کنار مصلی امام خمینی(ره) رشت، قرار است بنا شود.

من نتوانستم رابطه و معنای نصب بنر تبلیغاتی برج آدینه را در کنار بیت آقای قربانی بفهمم.

اما نمیدانم چرا در هنگام بازگشت از آن­جا، به این نتیجه رسیدم که حرکت من و همه دانشجویان از جلو دانشگاه تا بیت ایشان کار اشتباهی بود.


روح الله قمری

پی نوشت:

۱. عکس های دیگری از تجمع را در ادامه مطلب می توانید مشاهده نمایید.

۲. دوستان، در هفته نامه سردار جنگل نیز این مطلب را منعکس نموده اند. (البته بدون ذکر منبع).

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۱ ارديبهشت ۸۹ ، ۰۷:۳۹
روح اله قمری

مناجاتآنگاه که خورشید از مشرق طلوع می­کند و ماه کم کم از چشم همه می­افتد! در نگاه اول، همه بیدار می­شویم از خواب. گویی صحنه فراهم شده برای تلاش.

خورشید نور خود را به من می­دهد، به تو نیز، به او هم و به همه آن­ها که از گذشته زیسته­اند و اکنون می­زیند و در آینده خواهند زیست. ماه نیز به همه تابیده، می­تابد و خواهد تابید.

 

رسم ماه تابیدن است، چه بر آن­ها که در شب دهم سال 61 هجری قمری مستانه و رقصانه و پایکوبان در انتظار صبح فردا و غنایم کاروانیان بودند، و چه بر عباس بن علی(ع)، که مشغول جمع­آوری خارهای اطراف خیمه کاروان حسین(ع) بود.

و چه صفایی داشت انعکاس نور ماه در آبگرفتگی­های شلمچه! و عجب شوری داشت آن مرد شاد در استخرهای شمال تهران!

ماه بر یزید و شمر هم ­تابید.

حتی آن زمان که ماه بر قبرهای کنده شده در دل بیابان های داغ شلمچه ـ که محل مناجات رزمندگان بود ـ می­تابید، بر استخرهای پر از آب «تجریش» و «گُلسار» ـ در شهرهای تهران و رشت ـ نیز می­تابید، و چه صفایی داشت انعکاس نور ماه در آبگرفتگی­های شلمچه! و عجب شوری داشت آن مرد شاد در استخرهای شمال تهران!

دیشب نیز ماه می­تابید. امشب هم، و فردا نیز ...!

آری دیشب که در بستر ناز خوابیده بودم، و نور ماه به صورتم خورد، برخاستم و پرده پنجره را باز کردم تا نور ماه مزاحم ادامه خوابم نباشد، و دوباره خوابیدم.

و حال نیز من ناراحت نیستم، تو نیز نباش! می­دانم هستند انسان­هایی که همان نور مهتاب وسیله روشنایی­شان برای خواندن مناجات امیرالمومنین است.

و هنوز ماه می­تابد؛ به همه، به او، به من، و به تو!


روح الله قمری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ ارديبهشت ۸۹ ، ۱۴:۲۴
روح اله قمری