افق روشن

لازمه انتقال فرهنگ، وجود ارتباط است

افق روشن

لازمه انتقال فرهنگ، وجود ارتباط است

۲ مطلب در تیر ۱۳۸۶ ثبت شده است

سخن گفتن از شهیدی با ابعاد گوناگون، ‌از اسوه‏ای که جمع اضداد بود، از آهن و اشک، ‌از شیر بیشة نبرد و عارف شب‏های قیرگون، از پدر یتیمان و دشمن سرسخت کافران بسیار سخت بلکه محال است.

سخن گفتن از شهید دکتر مصطفی چمران، این مرد عمل و نه مرد سخن، این نمونه کامل هجرت، جهاد و شهادت، این شاگرد مکتب علی(ع)، این مالک‏اشتر جنوب لبنان و حمزة کربلای خوزستان سخت و دشوار است. چرا که حتی نمی‏توان یکی از ابعاد وجودی او را آنگونه که هست، توصیف کرد و نبایست انتظار داشت که بتوانیم تصویر کاملی در این مختصر از او ترسیم نمایئم، که مردان و رهروان راه علی(ع) و حسین(ع) را با این کلمات مادی و معیارهای خاکی نمی‏شود توصیف نمود و سنجید.

این مروری است گذرا و سریع، بر حیات کوتاه اما پرحادثه و سراسر تلاش، ایثار، عشق و فداکاری شهید دکتر مصطفی چمران.

تـولد:

دکتر مصطفی چمران در سال 1311 در تهران، خیابان پانزده خرداد، بازار آهنگرها، سرپولک متولد شد.

تحصیـلات:

وی تحصیلات خود را در مدرسه انتصاریه، نزدیک پامنار، آغاز کرد و در دارالفنون و البرز دوران ... .

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۸۶ ، ۲۳:۰۳
روح اله قمری

حضرت آیت الله خامنه ایاخیراً برخی موضوعات درباره روحیه عملی واقعگرایانه و مصلحت گرایانه امام راحل(ره) و مقایسه آن با رهبری مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنه ای، از طرف برخی افراد بیان شده است.

الف) موضوع از این قرار است که حضرت امام دارای روحیه واقع گرا بوده اما رهبر معظم انقلاب دارای یک روحیه مصلحت گرا می باشد و دلیل این امر هم اطاعت بی چون و چرای  ملت از مقام رهبری حضرت امام(ره) بوده ، در حالی که مصلحت طلبی رهبر معظم انقلاب به دلیل نبود اطاعت کامل ملت از ایشان است و مقام معظم رهبری به ناچار بسیاری از مصالح را بر واقعیات ترجیح می دهند.

جواب نگارنده به درست یا غلط بودن این دیدگاه نیست و جواب دادن به این مبحث را به بعد موکول می کنم ، بلکه موضوع بحث این وجیزه این است که چرا از نظر این عده رهبر معظم انقلاب دارای روحیه مصلحت طلبی ـ تأکید می کنم بنا به ادعای این عده ـ می باشد؟

آیا این موضوع ضعف رهبر جامعه است؟

آیا اگر امام راحل(ره) در جامعه امروزی که مردم ، آن اطاعت پذیری لازم را ندارند ـ باز هم بنا به گفته این گروه ـ حضور داشت مصلحت گرا نمی بودند؟

برای پاسخ به این سوال به دور از هرگونه نفی و یا تأیید به یک نکته اشاره خواهد شد که شاید دریچه ای جدید به روی ما باز نماید.

اساساً رهبر جامعه به رغم اینکه اساس هدایت و ارشاد یک جامعه را بر عهده دارد در برخی از موارد بر خلاف میل باطنی خود از نظر جمع به نوعی پیروی می کند ، تا عنان جامعه ازهم پاشیده نشود.

شاید برای درک بهتر مطلب بیان چند مثال ضروری باشد:

۱ـ در ماجرای حکمیت هنگامی که قرار بر این شد دو نفر به نمایندگی از امام علی(ع) و معاویه حکم کنند ، در تمامی کتابهای تاریخی شیعه و  اهل سنت اذعان شده که امام علی(ع) به طور قطع مخالف انتخاب ابوموسی اشعری به عنوان نماینده خود بودند ، اما با اصرار دوست نماها و یار نماها ـ وعلی رغم مخالفت یاران آگاه و مطیع ـ مجبور شدند این انتخاب مردم را ـ به ناچار ـ بپذیرند.

۲ـ در ماجرای صلح امام حسن(ع) و معاویه ،‌ دلیل صلح آن حضرت با معاویه ، شرایط آن زمان بود که یکی از مهمترین دلایل حضرت برای صلح ، عدم وجود مردمانی خالص و مطیع محض جهت مقابله با معاویه بود و چه بسا اگر شرایط مهیا بود واقعه عاشورا در زمان امام حسن(ع) اتفاق می افتاد.

۳ـ در زمانی که ملت ایران بنی صدر را به عنوان رئیس جمهور انتخاب نمودند امام خمینی(ره) کاملاً مخالف این انتخاب بودند ، همان گونه که بعدها این موضوع را به صراحت اعلام نمودند.

اما امام باز هم در آن زمان مخالفت خود را با این انتخاب ملت ـ هر چند انتخاب اشتباه ـ اعلام ننمودند.

ب) با بیان نمونه های فوق شاید بهتر بتوان بحث را ادامه داد.

حال سوالی که مطرح می شود ـ بر خلاف بسیاری از مباحث دیگر  که در دایره موضوع انحرافی ضعف مقام رهبری چرخ می خورد ـ این است که نتیجه این گونه برخورد یک رهبر نسبت به جامعه چیست ؟

شاید در یک نگاه ساده بینانه و عوامانه ضعف از جانب رهبر بیان شود ، اما اگر کمی دقیق تر به موضوع بنگریم ، می توان ضعف واقعی را در کوته بینی و رکود بینش سیاسی ملت به خوبی دید.

آری اگر امام علی(ع) در آن روز با مردمی فاخر مواجه بود مطمئناً هیچگاه موضوع حکمیت به آن شکل پیش نمی رفت. اگر امام حسن(ع) یاران باوفا ـ شاید به تعداد انگشت ـ داشت هیچگاه صلحی بر او تحمیل نمی شد. اگر ملت ایران در آن وهله از تاریخ سیاسی دارای شعور سیاسی بالاتری بود هیچگاه بنی صدر بر مسند ریاست دولت و فرماندهی جنگ نمی نشست.

حال می توان پی برد که مصلحت گرایی و واقع گرایی یک رهبر در جامعه ، فقط و فقط به شعور سیاسی ملت در آن جامعه بر می گردد.

اگر هم ـ بر فرض محال ـ رهبر انقلاب یک انسان مصلحت طلب بوده باشد این دقیقاً ضعف ملت را می رساند نه ضعف رهبر جامعه را!

ج) اما مصلحت طلبی رهبری در جامعه اسلامی خود انواع متفاوت دارد که مختصراً در زیر به توضیح آن خواهم پرداخت و انشاءالله در نوشتاری دیگر منحصراً در باره آن خواهم نوشت.

۱ـ تمام هم و غم یک رهبر در جامعه اسلامی رسیدن به آرمان های تبیین شده در آن جامعه بر اساس معیارهای اسلامی می باشد ، اما در برخی موضوعات به دلیل بینش ضعیف ملت ، رهبر ناچاراً باید برخی از واقعیات را بر ای رسیدن به اهداف بزرگتر و بر اساس مصلحت جامعه نادیده گرفته تا ملت را به اهداف بزرگتر رهنمون سازد.

۲ـ در مصلحت طلبی رهبر در جامعه اسلامی برای رساندن منافع بیشتر به آن جامعه با مصلحت طلبی وی برای رسیدن به منافع شخصی ـ بخوانید محافظه کاری ـ تفاوت از زمین تا آسمان است!

۳ـ اگر مصلحت طلبی رهبر جامعه برای رسیدن به منافع شخصی باشد یک ضعف تلقی شده در حالی که در موضوع فوق ، نوع مصلحت طلبی عنوان شده در قبال جامعه صدق می کند که نه تنها ضعف رهبر تلقی نمی گردد بلکه عین درایت یک رهبر آگاه و شجاع در جامعه اسلامی تلقی می شود.


«روح الله قمری»

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ تیر ۸۶ ، ۱۶:۴۵
روح اله قمری